گفتگو با آرش ؛ دانشجوی دکتری دانشگاه آلبرتا

آرش عسگری

دانشجوی دکتری دانشگاه آلبرتا

به اشتراک گذاری

پرسش ها و پاسخ ها

سلام به مخاطبان عزیز امروز در خدمت آقای آرش عسگری، دانشجوی دکترای دانشگاه آلبرتا، در رشته‌ی مدیریت عملیات و سیستم‌های اطلاعاتی هستیم. سلام آقای عسگری. خیلی ممنون که دعوت ما را قبول کردید و خواستیم اطلاعات و تجربیات خوب خودتان را با مخاطبان عزیز ما به‌اشتراک بگذارید.

من هم سلام عرض می‌کنم. خیلی خوشحالم. انشاءلله بتوانم تجربیاتم را به‌خوبی به شما منتقل کنم و وقتتان هم به‌خیر، صبحتان به‌خیر؛ ایران الآن صبح است.

شب شما به‌خیر باشد. با اجازه‌تان من شروع به پرسیدن سؤال‌ها می‌کنم. خب آقای عسگری، می‌شود لطف کنید به‌صورت خلاصه مراحل مهاجرتتان به کانادا را توضیح دهید؟ مانند اینکه کلاً کارهایی را که تا قبل از رفتنتان انجام دادید بگویید.

بله حتماً. اولاً ما فرض می‌کنیم که شما فارغ‌التحصیل شده‌اید، یعنی همه‌ی امضاهای لازم را از دانشگاه گرفتید؛ چون برای پروسه‌ی فارغ‌التحصیلی خودش پروسه‌ی هفت خان رستم است و باید از همه‌جا امضا بگیرید. بعد از آن، حالا فرض می‌کنیم شما در استیتی هستید که تصمیم به اپلای گرفته‌اید. هنوز پذیرش اکی نشده است. در این مرحله، اول شما به اقتضای علاقه‌تان مثلاً می‌گویید من می‌خواهم شروع به ادامه‌ی مطالعه‌ی این گرایش در phd کنم. می‌روید می‌گردید و به سایت‌های دانشکده‌های متفاوت سر می‌زنید. به این صورت که می‌روید سایت‌هایشان را باز می‌کنید و بعد حالا می‌بینید اساتیدشان چه کسانی هستند. وقتی بخش اساتیدشان را باز می‌کنید، هرکدام ریسرچ اینترستایشان نوشته شده است و مطابق آن علایقی که دارند شما یک شرت لیست تهیه می‌کنید. لیست اسمی از استادها تهیه می‌کنید که این آن زمینه که من می‌خواهم کار می‌کند. هرکدام از آن‌ها ایمیل هم دارند. شروع کنید به ایمیل‌زدن متنی که می‌گوید من فلانی هستم، تا حالا این کارها را کرده‌ام، دانشجوی فلان‌جا هستم. هر پوینت مثبتی را که تابه‌حال در خصوص ریسرچ انجام داده‌ید بگویید. حالا اگر تجربه‌ی کاری مرتبط با آن ریسرچ هم داشته باشید، باز خوب است که در ایمیل ذکر ‌کنید. بعد می‌گوید که حالا تمایل دارم که با هم ادامه‌ی همکاری بدهیم؛ نظرتان چیست؟ منتظر می‌شود که جواب بیاید. اولش که کانورژن ریت خیلی پایین است. یعنی شاید از هر بیست تا یکی جواب بدهد. معمولاً این شکلی استادها خیلی سرشان شلوغ است. حالا فیدبکش را می‌بینید، یا یک فیدبک مثبت است یا که نه، کلاً هم جواب نمی‌دهد. از این سه حالت خارج نیست. اگر جواب نداد یا فیدبک مثبت بودند، آن جواب نظر به اقتضای رشته می‌تواند مثبت تعبیر بشود یا منفی. مثل خودم که خیلی جاها که ایمیل می‌فرستادم جواب نمی‌گرفتم. ولی پذیرش هم اتفاقاً ازشان گرفتم. حالا باز هم رشته به رشته فرق می‌کند. مثلاً، بخواهم به‌صورت اختصاصی رشته‌ی خودم را بگویم، بگذارید یک مرحله قبل‌ترش را بگویم. پذیرش به دو صورت انجام می‌شود: یا کمیته‌محور است یا استادمحور. یعنی یک حالتی است که اگر استاد به شما اکی بدهد، تمام است و استاد می‌گوید که بله رزومه‌ات خیلی خوب است، اپلای کن. اپلای می‌کنید. قدرت اختیار کامل دست استاد است که تصمیم می‌گیرد همه‌چیز اوکی می‌شود. یا که به این صورت است که تصمیم باید در کمیته گرفته بشود. در این صورت، مثلاً بیزینس اسکول‌ها به این صورت‌اند و رشته‌ای که من اپلای کردم، چون من رشته‌ام از مهندسی جدا شد، بعد اگر بخواهند مثبت جواب بدهند، می‌گویند: «به‌نظر ما رزومه‌ات خوب است، ولی هیچ قولی نمی‌توانیم بدهیم، چون تصمیم در کمیته گرفته می‌شود.» بالأخره حالا در کمیته وقتی شما اپلای می‌کنید، استادها با هم صحبت می‌کنند و مثلاً می‌گویند که به این دو-سه نفر پذیرش را بدهیم، خلاصه می‌شود. حالت دوم سؤال را فکر می‌کنم تقریباً کاور کردم. جزئیات بیشتر در سؤالات بعدی دربیاید.

خب سؤال دوم این است که زمان اعلام نتایج پذیرش دانشگاه‌های کانادا چه زمانی است و این روند کلاً به چه صورت انجام می‌شود؟

فرض می‌کنیم که شما تصمیم به اپلای گرفتید. یعنی حالا استاد اوکی داده است یا هرچه. اول از همه، باید بروید در سایت دانشکده‌ای که می‌خواهید اپلای کنید. آنجا ددلاین‌ها را کامل نوشته است. یعنی می‌گوید حداکثر شما تا فلان تاریخ وقت دارید که اپلای اپلیکیشنتان را سابمیت کنید، که آن هم یکسری نیازهایی خودش را دارد که صحبت خواهیم کرد. اغلب بیزینس اسکول‌های کانادا و همین‌طور خیلی از جاهای آمریکا، ددلاینشان از اوایل ژانویه شروع می‌شود تا پانزده فوریه. یا معمولاً این‌طوری است. غالبشان اینجاست. یعنی دیرترین زمان ممکنی که شما می‌توانید اپلیکیشنتان را ثبت کنید این موقع است. پانزده ژانویه فکر می‌کنم آخر دی، اواسط بهمن به زمان ما بشود. یعنی شما وقت دارید که ثبت کنید. ولی جواب‌دادن یک چیز خیلی متغیر، تصادفی و خیلی واریانس بالاست. یعنی اینکه معلوم نیست جواب‌ها کی می‌آید. مثلاً دیگر از چهار-پنج هفته بعد از سابمیت‌کردن اپلایتان، چهار-پنج هفته بعد از اینکه ددلاین تمام شد، شما می‌توانید خیلی زودتر از ددلاین سابمیت کنید. پنج هفته بعد از اتمام ددلاین، بعد از اینکه ددلاین تمام می‌شود، کم‌کم اگر قرار باشد نتیجه بیاید شروع شود. ولی پروسه‌ می‌تواند طولانی‌تر هم بشود. به‌صورتی که یک ایمیل می‌آید که فلانی ما خوشمان آمده، حالا بیا اسکایپ بگذاریم ببینیم. هدف از این اسکایپ این است که بیشتر ببینند کمی بعد روانی اعتمادبه‌نفس طرف چه‌طور است. و هم حالا سؤالات فنی می‌پرسند. بعد فنی خیلی کمرنگ‌تر از کلاس است. می‌خواهند ببینند طرف برخورد و ری‌اکشنش چه شکلی است. وقتی که کسی به مرحله‌ی اسکایپ می‌رسد، خیلی می‌تواند امیدوار باشد. یعنی خیلی مرحله‌ی مثبت و خوبی است. می‌گویم از چهار-پنج هفته بعد از ددلاین و سابمیت‌شدن این شروع می‌شود، می‌توانند تا دو ماه هم بروند. من خودم، فکر کنم نزدیک عید بود که پذیرشم از جایی اوکی شد. جای دیگری یک هفته زودتر هم پذیرش آمد و جای دیگری دو هفته دیرتر. به این صورت، نظمی ندارد.

پس به‌صورت معمول جواب یک ماه بعد از ددلاین شروع می‌شود.

یک ماه بعد از ددلاین، مصاحبه که شروع می‌شود، مصاحبه‌های تصویری. و بعد از آن مصاحبه‌ی تصویری، حالا باز یکی-دو هفته تا مثلاً چهار هفته نتیجه می‌آید. می‌گویند: «آقا اوکی شدید، می‌خواهیم... یا نه... آرزوی موفقیت می‌کنم و خدانگهدار.»

خب سؤال دیگری که داریم این است که انواع کمک‌هزینه‌های تحصیلی را می‌شود درموردش توضیح دهید؟

باز هم اینجا تنوع خیلی بالاست. ولی حالا چیزهایی که من خودم می‌دانم، در حد دانش، می‌گویم. یکی اینکه خب مثلاً الآن پذیرش که خود من گرفتم، فاند، اصلاً به‌صورت اوارد داده می‌شود. یعنی خودمان انسان‌هایی داریم، شما مثل آر.ای، یعنی ریسرچ اسیستنت، باشید. یا شما تی‌ای، تیچینگ اسیستنت، باشید. یا اسکالرشیپ‌های مثلاً بیزینس اسکول‌ها خودشان اسکالرشیپ‌های تحت عنوان اوارد می‌دهند که حالا تکس هم حتی نمی‌خورد. بقیه‌ی فاندهای دیگر، مثل تی‌ای‌تکسبل هم هستند. این سه مدل فاندی است که من می‌دانم. جاهایی که کمیته‌محور است اغلب دانشکده طرف قرارداد شماست نه استاد. همان حالت اول اسکالرشیپ می‌دهند، یا دیگر آر. ای می‌دهند. ولی وقتی که استادمحور است، فاند شما را استاد دارد می‌دهد و اکی می‌خواهند بدهند. به همین خاطر است که همه‌ی هزینه‌های شما پای استاد است و باید برایش کار انجام بدهید. یا باید ریسرچ اسیستنت باشید، یا تی‌ای باشید که اینجنرینگ مهندسی اینجا و مهندسی آمریکا به این صورت است. معمولاً فاند بااستفاده است، به‌صورت آر.ای و تی‌ای. حالا برای فاندهای دیگر ممکن است یک‌سری آپشن‌های دیگری باز بشود. برای فاندگرفتن معمولاً مثلاً ممکن است، به‌اقتضای ریسرچی که کردی، دانشکده مثلاً بگوید که فلان پروژه هست، متقاضیان بیایند اپلای کنند. احتمالش خیلی بالاست که ما را می‌گیرند. این قدر هم اوارد می‌دهیم. ممکن است در ۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰ تا این شکلی اوارد بدهند. آن‌ها هم هست، ولی خب چیز فیکس و ثابتی نیست. ممکن است باشد، ممکن است نباشد.

درست است. باتوجه‌به همین چیزی که گفتید، این بورسیه‌های تحصیلی را از کجا می‌توانیم پیدا کنیم؟ یعنی مخاطبان ما، مثلاً وقتی می‌خواهند سرچ کنند، از کجا می‌تواند پیدا کنند؟ سایت دانشگاه یا مثلاً جای خاصی هست؟ یا من می‌دانم خودم که یک‌سری مؤسسات هستند که این اسکالرشیپ‌ها و فاندها را خودشان ادورتایز می‌کنند؛ یعنی تبلیغ می‌کنند، که این دانشگاه می‌دهد، شما اگر دوست دارید، اپلای کنید.

من فکر می‌کنم خب شاید به‌صورت صددرصدی نه، ولی خب سایت دانشکده‌ها ممکن است بگویند. معمولاً به سایت خود دانشکده رجوع کنند و بگویند که فلان چیزها را داریم، اگر می‌خواهید اپلای کنید. ولی خب الزامی ندارد که همه‌ی این‌ها در سایت دانشکده هم باشد. بعضی چیزها ممکن است فرادانشکده‌ای باشد. در جریان نیستم که اینش را از کجا می‌شود متوجه شد.

یک سؤال دیگر که حالا نسبت‌به اینکه می‌گویید سؤالتان را خودتان با استاد اقدام کردید، البته خب کمیته‌محور بودید.

اکی. می‌دادم به استادها ببینم چه‌جوری است تا فیدبک بگیرم. ولی خب بله، کلاً دانشکده‌هایی که من می‌فرستادم همه‌شان کمیته‌محور بودند.

بعد، از کجا می‌فهمید که استاد مثلاً فاند می‌دهد یا نه؟

ببینید فاند من را که اصلاً استاد نمی‌دهد، دانشکده می‌دهد. به دو حالت مشابه هم می‌شود به خود سایت دانشکده رفت. در آن برنامه‌ی پروگرام‌هایی که دارند و پروگرامی که مسائل پی‌اچ‌دی دارند، این آمار را شاید بشود درآورد. خیلی‌ها می‌زنند. دانشگاه مگی می‌دانم که زده بود. یا حالا بچه‌های ایرانی که در آن رشته پذیرش گرفتند. ولی عرف مهندسی این است که اینجا استاد یک مقدار فاندی را می‌دهد. یعنی حالت دانشکده ما را بگذاریم کنار. معمولاً بچه‌ها را مهندسی اپلای می‌کند. عرفش این است که استاد می‌دهد ولی مقدارش را در سایت نمی‌زنند. نکته‌ی دیگر اینکه استادها چقدر فاند گرفتند. بعضی از دانشکده‌ها می‌زنند که در هوم پیج خود استاد می‌زند، می‌گوید پروژه‌ی ایکس را گرفتم، اینقدر گرند گرفتم و از ۲۰۱۶ مثلاً شروع شده است تا هنوز هم درحال ادامه پیداکردن است. همین‌جور لیست پروژه‌ها و گرندهایی را که بعضی از استادها گرفتند در هوم پیجشان می‌زنند. آنجا می‌شود دید.

حالا از این بحث بیرون بیاییم. بچه‌هایی که فاند می‌گیرند، مثلاً خود شما که فاند گرفتید، برای وقتی که داشتید وارد کانادا می‌شدید، یعنی اقدام به رفتن می‌کردید، هزینه‌ی ماه اول و شهریه‌ی ماه اول را با خودتان بردید؟ یا اینکه نه، پرداخت فاند از همان اول انجام شد؟

نه. پرداخت فاند از همان اول انجام نشد. فکر می‌کنم یکی-دو هفته طول کشید تا پرداخت‌شدن شروع شود. برای همین یک‌سری هزینه‌های اولیه است که شما باید با خودتان مقادیری همراهتان باشد. مثلاً هزینه‌هایی مثل هزینه‌ی اجاره‌ی خانه روی دستشان می‌گذارد و خرید وسایل و این‌ها. بعد می‌گویم وقتی پذیرش می‌گیری کاملاً مشخص می‌شود و خیلی دقیق می‌توانید در بیاورید که چقدر قرار است هر ماه داشته باشید. ولی می‌گویم هزینه‌های اولیه، به‌خصوص روزهای اول یکی-دو هفته‌ی اول را حداقل باید همراهشان باشد. پس هزینه‌ی زندگی فقط هست. هزینه‌ی شهریه را خود دانشگاه‌ها اکی می‌کنند. چون باید هزینه‌ی شهریه باز هم پروگرام به پروگرام فرق می‌کند. مثلاً نامه‌ی فاند خود من مبلغی ایکسش می‌گفتند برای تو، وایش را ما خودمان به دانشگاه می‌دهیم، تو هیچ‌کاره‌ای. یعنی اصلاً در نامه‌ی فاند من هیچ‌چیزی به عنوان شهریه نمی‌آید. ولی مثلاً بچه‌های انجینیرینگ، یک فاند کلی بهشان می‌دهد. در آن فاند کلی قشنگ می‌آید که اینقدر را داریم برای شهریه‌ی دانشگاه می‌دهیم و از ایشان گرفته می‌شود. برنامه به برنامه فرق می‌کند.

بخش فاند هم تمام شد. یک سؤالی که برای مخاطبان ما پیش آمد این است که دانشگاه‌های کانادا، برای اپلای، به جی‌آرای احتیاج دارند؟

اولش که این را می‌شود خیلی دقیق در ریکوئرمنت اپلای هم متوجه شد. آنجا که می‌گویم شما می‌روید سایت دانشگاه، آن دکمه‌ی اپلای را بخواهید بزنید، قشنگ می‌گوید که ما ریکوئرمنت‌هایمان چیست. ولی الآن خیلی کلی بخواهم بگویم مهندسی کانادا جی‌آرای نمی‌خواهد. ولی بیزینس اسکول‌هایش می‌خواهند و خیلی هم نقش مهمی هم دارد. اگر ضعف دیگری در رزومه برای بیزینس اسکول باشد، خیلی خوب کاور می‌کند.

بعد این مینیمم جی‌آرای که لازم است، چطور است؟

نکته اینجاست که برخلاف تافل، که خیلی از دانشکده‌ها براش مینیمم ریکوئرمنت دارند، برای جی‌آرای مینیمم ریکوئرمنت وجود ندارد. یعنی هرچه بیشتر باشد، بهتر است. من هیچ‌جا ندیدم که بگوید جی‌آرای را می‌خواهیم. کلاً حالتی است که اعتباری به رزومه می‌بخشد. هرچند برای بیزینس اسکول اجباری است، ولی هرچه بهتر بودنش بیشتر اعتبار می‌بخشد.

درست است. تا اینجا خیلی ممنون. یک سؤالی که هست این است که آن اول شنیدم که گفتید باید آزادسازی مدرک انجام بشود. می‌شود راه‌ها و مراحل آزادسازی مدرک را برای ما توضیح بدهید و بگویید در چه صورتی لازم است که برای آزادسازی مدرک مخاطبان ما پول پرداخت کنند؟

والا در دو دسته می‌گوییم. یکی پسرهای مشمول خدمت، یکی هم پسرهایی که مشمول خدمت نیستند و کلاً دخترها. اینکه باید پرداخته شود خیلی بستگی به دانشگاه مقصد دارد. یعنی من دیدم که معمولاً اینجا بنا بر اعتماد است. من دیدم که مثلاً اینجا پرداخت نکردند و با همان گواهی موقتی که گرفته بوده‌اند رفتند. آن را آورده‌اند به دانشگاه اینجا داده‌اند ازشان قبول کرده‌ است. یعنی اجباری نیست که حتماً اصل مدرکتان را بیاورید. خب در این حالت می‌شود پرداخت نکرد و مدرک را آزاد نکرد. هرچند باز هم بهتر است. آن هم یک حالتی است، مثلاً احتمال دارد بعداً بگویند: «مدرک را بیاور.» بعداً شما ناچار شوید برگردید و بخرید. ولی برای پسرهایی که مشمول خدمت هستند، راهی جز خریدش نیست. یعنی انگار که همین‌طور مثل مدار سری پشت‌سرهم قرار داده شده تا این مرحله قفلش باز شود و نمی‌توانید به مراحل بعدی بروید. شما باید برای مدرک هر مقطعتان، اگر کارشناسی بودید، کارشناسی، ارشد بوده، ارشد، بروید پرداخت کنید. یک‌کجا پرداخت می‌کنید. فکر می‌کنم کارهای اداری سازمان امور دانشجویان نزدیک متروی فردوسی باشد.

بله. خیابان ایرانشهر هست.

بله. خیابان ایرانشهر. آنجا می‌روید یک‌سری کارهای اداری انجام می‌دهید. بالأخره مشخص می‌شود که چقدر باید پرداخت کنید. بعد خیلی سرراست می گویند که آقا برو فلان‌جا، یک وب‌سایت معرفی می‌کنند. می‌روید و پرداخت را انجام می‌دهید. البته می‌گویم، این خیلی جزئیات و ریزه‌کاری دارد که حقیقتاً فقط یک بار انجام شده و من اطلاعات کاری را که یک بار انجام شده در ذهن نگه نمی‌دارم. جزئیات دقیق یادم نیست. ولی دو تا لینک داشتم که دقیقاً این مراحل را به تفصیل توضیح داده بود. یکی از بچه‌های فکر می‌کنم دانشگاه شریف هم بود که در سایت ویرگول فکر کنم نوشته بود. حالا من در آخرین مصاحبه آن را هم در اختیارتان قرار می‌دهم.

خیلی ممنون از لطفتان. خب آقای عسگری مراحل اخذ ویزایتان را لطف کنید برای ما توضیح دهید، اینکه چه مدارکی برای گرفتن ویزا لازم است.

اول باید نامه‌ی فاندتان بیاید. یعنی اسکایپ کردید، بعد هم با ایمیل و این‌ها مشاهده شد که گرفتنتان اوکی است. ولی تا وقتی که آن نامه‌ی فاند را نداشته باشید نمی‌شود. این درواقع قرارداد گرفتنتان است که اگر شما آن را نداشته باشید، نمی‌توانید برای ویزا اقدام کنید. بعد که آن آمد، یک‌سری مدارک دیگر هم باید آماده کنید. اگر اینجا مثلاً نیاز به رانندگی داشته باشید، باید گواهینامه‌تان را ترجمه کنید. مدارک تحصیلیتان، اگر به زبان اصلی نیستند، باید ترجمه شوند. فکر کنم مدارک اصلی این‌ها بودند. حالا جزئیات بیشتر الآن خیلی یادم نیست. می‌گویم، این‌ها را ترجمه می‌کنند. می‌روید دارالترجمه ترجمه می‌کنند. بعد باید به سایت سی‌ای‌سی فکر کنم بروند، سایت گاورمنت کانادا، می‌توانند گوگل کنند گاورمنت کانادا، اولین سایتی که می‌آید آنجا باید بروند. اکانت می‌سازید، بعد از مدارکی که ترجمه کردید عکس می‌گیرید یا اسکن می‌کنید و پی‌دی‌اف می‌کنید و همه را به هم متصل می‌کنید و آپلود می‌کنید. یک مبلغی هم باید پرداخت کنید، مطابق با آخرین اطلاعاتی که یادم می‌آید، فکر می‌کنم ۲۳۵ دلار بود. حالا مرحله بعدی چیست؟ برای درواقع بایومتریک پرداخت می‌کنید و حالا فکر می‌کنم بعد از دو-سه هفته، این را دقیقاً یادم نمی‌آید، ببخشید، یکی-دو روز بود، یکی-دو هفته برایتان ایمیل می‌آید که شما اکی هستید، حالا باید بیاید برای بایومتریک. از زمانی که بایومتریک انگشت‌نگاری را دریافت می‌کنید، چهار هفته وقت دارید بروید بایومتریک را انجام دهید؛ ترکیه و ارمنستان یا هر جایی که سفارت کانادا وجود داشته باشد انتخاب کنید و بروید آن انگشت‌نگاری‌تان را انجام دهید. باز من اینجا توصیه‌ای می‌کنم؛ یک سایتی هست که فکر می‌کنم vfsglobal بود، چون تقاضا برای این کار خیلی دارد بیشتر می‌شود، وقتی می‌خواهید بروید بایومتریک ممکن است آنجا خیلی کسان دیگر مثل خودتان ببینید که آمده‌اند در صف سفارت و ایستاده‌اند که بروند انگشت‌نگاری انجام بدهند. ولی با این سایت vfsglobal می‌توانید تایم رزرو کنید تا دیگر یکی-دو ساعت در صف علاف نشوید. دقیقاً می‌آید که فلان روز فلان ساعت قطعاً یک کسانی نوبت داشته‌اند. شما آن ساعت می‌روید و انجام می‌دهید. سفارت کانادا بعد از آن خیلی متغیر برخورد کرده است. قبل از ما، اقوام خود من بودند که چهارده هفته بعد از بایومتریک طول کشیده بوده است تا استیت بعدی‌شان کلیر شود. ولی برای ما خیلی خوب شده بود. فکر می‌کنم در عرض چهار هفته اوکی شد. در مرحله‌ی بعدی، یک نامه‌ی دیگر ایمیل می‌آید، یعنی موافقتتان انجام شده، فکر می‌کنم چنین مضمونی دارد. به آن نامه‌ی کلیر می‌گویند. دقیقاً یادم نیست، بعد از آن فکر می‌کنم ۴۸ ساعت بعد، برای شما یک ایمیل می‌آید که اکی است. شما به یکی از شرکت‌های ایران می‌روید یا اگر آشنایی دارید، پاسپورتتان را به او می‌دهید که بفرستند تا ویزا را رویش بچسبانند.

به‌طور معمول چقدر طول می‌کشد که این ویزا برای دانشجویان صادر بشود؟ یعنی همان‌طور که گفتید، بین چهار هفته تا چهار هفته متغیر است؟ همین است؟

بله. ولی آمار خیلی دقیق‌تر و بهتر را در cic.gc، یا همان گاورمنت کانادا بزنند می‌آید، می‌توانند ببینند. به‌صورت تقریبی به ایشان می‌گوید که چقدر است. مثل همان موقع ما، تقریبش را شش هفته زده بود، یعنی می‌روید ترم‌هایتان را وارد می‌کنید. مثلاً استادی پرمیت هستم، دانش‌آموزی دارم می‌روم، از کشور ایران دارم می‌روم. چون با کشور مبدأ در آن مشخص است چقدر طول می‌کشد. می‌زنید و بهتان می‌گوید. بهترین سورس همین است که تقریباً به آن تایمینگ اصلی نزدیک است.

خیلی هم عالی. برای رشته‌های خاص، در مراحل ویزا سخت‌گیری دارند؟

تا جایی که من می‌دانم، نه. ولی باز هم بستگی دارد. یعنی من در دیتایی که آبزرو کردم، دیدم که مثلاً از رشته‌ی هواوفضا، دقیق‌تر بگویم، خیلی پروسه‌ی ویزاش طول کشیده بود و دیگر طرف خیلی ناامید شده بود. ایمیل زده بود و خدا را شکر اوکی شد. ویزاش آمد. ولی خیلی طولانی شده بود این شخص موقعی اقدام کرده بود که کلاً پراسسینگ تایم‌ها هم خیلی طولانی بودند.

بعد از زمان دریافت ویزا، که مثلاً کارهایتان تمام شده و ویزا را دریافت کردید، چقدر فرصت دارید که وارد خاک کانادا بشوید؟

فکر نمی‌کنم محدودیتی در این مورد وجود داشته باشد. یعنی چون به شما ویزایی می‌دهند که فکر می‌کنم چهار-پنج ساله یا مینیممم چهار یا پنج سال اعتبار دارد و تاریخ انقضای پاسپورتتان، یعنی اعتبار ویزای شما، تا آن موقع است. تا آن موقع می‌توانید به کانادا بروید. ولی خب بحث اینجاست که شما وقتی نامه‌ی فاند را گرفتی، با دانشگاه contract بستی. همان موقع که آن را می‌گیرید، فکر می‌کنم یک امضای الکترونیکی رویش انجام می‌دهید و دوباره برای دانشگاه اصلی می‌فرستید تا کار اصلی انجام بشود. شما موظفید که در دانشگاه حضور داشته باشید و فکر می‌کنم، حالا این را دقیقاً نمی‌دانم، اگر که مثلاً پروگرمتان شروع شود و شما نباشید، تا یک حدی می‌شود فکر صحبت کرد که ممکن است دیر برسم. یا باید، نمی‌دانم، با استاد صحبت کنید. بهش می‌گویند دی فر کنید، به‌جای پاییز، زمستان ‌ترم را شروع کنید. حالا اگر از یک حدی هم بگذرد، دیگر همه ‌چیز کأن لم یکن می‌شود.

بعد وقتی که وارد کانادا شدید، مسئله‌ی اقامت را چه کردید؟ یعنی چه‌طور مسکن برای خودتان تهیه کردید؟ شما که فاند گرفتید، دانشگاه مسکن یا خوابگاهی برایتان درنظر گرفته بود؟

قبل از اینکه جواب این سؤال را بدهم، بگویم یک‌سری سایت‌هایی هست که هزینه‌ی تخمینی سالیانه در شهر را می‌گوید. من از آن‌ها خیلی استفاده نکردم، ولی خب آن‌هایی که علاقه‌مندند می‌گویم. چون بالأخره هزینه‌ی همه‌ی شهرها را نمی‌دانم و نمی‌شود همه را هم‌زمان دانست. از این سایت‌ها می‌شود هزینه‌های تقریبی را درآورد. ولی درمورد مسکن، دانشگاه یک‌سری سوئیت‌هایی در اختیار دانشجویان قرار می‌داد و قرار می‌دهد که اتفاقاً گران‌تر از نرم شهر است و مثلاً برای من به‌صرفه‌تر بود که جدا بگیرم. برای اغلب دانشجویان ایرانی هم همین است و ندیده‌ام کسی آن خانه‌هایی را که دانشگاه می‌دهد اجاره کرده باشد. چون معمولاً گران‌تر از نرمال هستند. دیگر هم اینکه سؤال درمورد مسکن را گفتم. اگر نکته‌ای جا ماند بگویید من بگویم.

منبعتان برای انتخاب مسکن چه بود. چون مطمئناً قبل از اینکه از ایران بروید انتخاب کرده بودید.

یکی از انگیزه‌های من هم این بود. دو تا سایت وجود دارد. این را به‌خصوص برای کانادا دارم می‌گویم، آمریکا را متأسفانه نمی‌دانم. اینجا باید باشد، یکی kijiji.ca، این سایت مثل دیوار خودمان، مثل دیوار دات آی آر می‌ماند. همه‌چیز هست؛ آپارتمان برای اجاره، فروش و همه‌ی چیزهای دیگر. یک سایت دیگر هست که به‌صورت تخصصی مال خانه است؛ rentfaster.ca من از این دو تا سایت استفاده کردم، به‌خصوص رنت فست. فکر کنم برای همه‌ی شهرهای کانادا داشته باشد، باز مطمئن نیستم. می‌دانم خیلی از شهرها را دارد. شهر را انتخاب می‌کنند و قیمت تقریبی خانه‌ها دستشان می‌آید. صاحب‌خانه‌ها عکس خانه‌ها را گذاشته‌اند. متراژ، کیفیت و قیمتش دستشان می‌آید.

چقدر عالی. خب این بحث مسکن تمام شد. بعد از اینکه تحصیلتان تمام شد، این اقامت به چه صورت قرار است طی بشود؟ یعنی مثلاً اجازه‌ی کار می‌توانید بگیرید یا مثلاً دوباره تحصیل را ادامه بدهید؟

بله. اجازه‌ی کار وجود دارد. فکر می‌کنم تا بعد از اینکه مدرک می‌گیرید، تا سه سال اپن ورک پرمیت دارید. یعنی وقتی شما به‌عنوان دانش‌آموز می‌آیید، استادی پرمیت دارید. در این استادی پرمیت پذیرش شما به کانادا به‌صورت استادی پرمیت است و شما نمی‌توانید از یک حدی بیشتر کار کنید. شاید یکی بخواهد کار کند، خیلی از بچه‌هایی که به اینجا می‌آیند، به‌خصوص آن‌هایی که متأهل هستند و یکی پذیرش گرفته است، آن‌یکی مثلاً می‌رود کار می‌کند. آن کسی که خودش پذیرش گرفته است هم ممکن است بخواهد کار کند. استادی پرمیت این‌طوری است که شما هفته‌ای بیست ساعت اجازه‌ی کارکردن دارید. بیشتر نمی‌توانید کار کنید. اینجا همه‌چیز کاملاً ثبت سیستم می‌شود و به این صورت راه دررویی وجود ندارد، چون بیشتر از بیست ساعت اجازه ندارید. ولی بعد از فارغ‌التحصیلی، شما اپن ورک پرمیت دارید و فکر می‌کنم تا هفته‌ای چهل ساعت اجازه‌ی کارکردن داشته باشید. شما طی این می‌توانید سه سال بگردید و جای شرکتی را پیدا کنید و مشغول به کار شوید. کلاً هم درمورد اقامت کانادا، اقامت کانادا یک چیز دومرحله‌ای است. در مرحله‌ی اسمش پی‌آر است فکر کنم که رزیدنت می‌شوند. حالا فکر می‌کنم باید سه سال به‌صورت غیرتحصیلی در خاک کانادا باشید و دوره‌ی تحصیلی‌تان با ضریب یک‌دوم در این سه سال لحاظ می‌شود. مثلاً منی که قرار است دکترا بخوانم، اگر قرار است چهار سال طول بکشد، این دو سال از آن سه سال را پر می‌کند. بعد یک سال دیگر باید در خاک کانادا باشم که بتوانم برای پی‌آر اقدام کنم. باید امتحان زبان هم بدهید جدای از امتحان زبان تافل یا آیلتسی که در ایران داده بود. یک آیلتس دیگر باید برای آن پی‌آر انجام بدهید و پی‌آر را که می‌گیرید، برای شما دیگر اصلاً نیازی به رفتن و پیگیری کارهای دیگر ویزا نیست. فکر می‌کنم دو سال باشد. این هم باز مطمئن نیستم. این‌ها چیزهایی است که خیلی راحت به‌دست می‌آید، یعنی اطلاعاتی است که همه‌جا هست. بعد از پی‌آر هم می‌توانید برای اقامت دائم و پاسپورت کانادا اقدام کنید که دیگر یک شهروند کانادایی محسوب می‌شوید و اینجوری مثل کادانایی‌ها دیگر نیازی نیست برای خیلی از کشورها که کانادایی‌ها ویزا نمی‌گیرند، ویزا بگیرید.

درست است. توضیح مهم درمورد شرایط زندگی در کانادا می‌دهید؟ یعنی هزینه‌های زندگی، هزینه‌های دانشجویی، چقدر است و چه‌جوری است؟ و اینکه من فکر می‌کنم اگر درمورد آلبرتا توضیح بدهید خیلی خوب می‌شود، چون بخش خصوصی‌اش شنیدم خیلی هم دانشجویی است.

ببینید، درمورد هزینه‌ها، اول تکس را بگویم. اینجا، به‌جز خوراکیجات، شما هر خریدی می‌کنید، باید تکس بدهید. ایالت استان آلبرتا کمترین مقدار تکس را دارد. یعنی مثلاً در مونترال ۱۵درصد، اونتالیو تکس ۱۳-۱۴درصد است و در همه‌جای کانادا آلبرتا کمتر است. آلبرتا دو تا شهر شاخص دارد؛ یکی المرتو است که آلبرتا داخلش است و یک شهر دیگر که آنجا هم دانشگاه کلگری هست. دو شهر خیلی از نظر هزینه‌ای به هم نزدیک هستند. حالا می‌گویم این تکسش بود. به‌طور متوسط، اجاره‌ی خانه‌ی یک‌خوابه تا ۱۱۰۰ است. خانه‌ی دوخوابه به‌طور متوسط ۱۲۰۰ به بالاست. بستگی به خودشان دارد. مثلاً، خیلی از بچه‌ها که به اینجا می‌آیند، در گروه‌های تلگرامی عضو می‌شوند و هم‌خانه پیدا می‌کنند و با هم خانه می‌گیرند که هزینه‌ی کمتری برایشان دربیاید. هزینه‌ی اصلی زندگی همین اجاره‌ی خانه است و دیگر خورد و خوراک و بقیه‌ی هزینه‌های زندگی خیلی فرق می‌کند. ولی من فکر می‌کنم شاید مثلاً با ۳۰۰-۴۰۰ دلار، یک نرم، یک چیز معمولی، خوردوخوراک معمولی را بتوانند داشته باشند. باز هم خیلی فرق می‌کند؛ می‌تواند یکی اقتصادی‌تر باشد، بیاوردش پایین، یکی می‌تواند بیشتر از این‌ها باشد.

دقیقاً. خب حالا این را هم توضیح دادید. کارهایی که روز اول که وارد کانادا شدید، چیزهایی را که واقعاً فکر می‌کنید که باید مخاطبان ما درنظر داشته باشند، اگر لطف کنید بگویید، ممنون می‌شوم.

از اولین کارهایی که باید انجام بدهند این است که بروند سین نامبر بگیرند. کانادا پلیت به نمایندگی از دولت در هر شهری باشد که اینجور کارها را انجام می‌دهد. چون وقتی می‌روید سین نامبر را می‌گیرید، بعد دانشگاه باید حتماً بروند حساب بانکی باز کنند که حقوقشان وارد آن شود. این دو کار از همه‌ی کارها مهم‌تر است که باید اول از همه انجام بشود. بعدش سیم‌کارت بگیرند که بتوانند ارتباط داشته باشند. فکر می‌کنم این سه تا در روزهای اول از همه مهم‌تر باشد. قبل از واردشدن به شهر باید برای اسکان روزهای اولیه‌شان هم فکری بکنند. حالا چند گزینه هست؛ مثلاً یکی آربی‌انددی می‌گیرد. چون روزهای اول ترجیحاً بهتر است که بیایند بگردند تا خانه را پیدا کنند و قرارداد ببندد. معمولاً هم نمی‌شود از ایران قرارداد خانه را کلاً ست کرد و یک سال اجاره‌ی خانه را بست. برای همین، برای روزهای اول یا اگر می‌توانند به خانه‌ی دوستانشان بروند، اگر نه، اصلاً می‌گویند جایی سابلت کردند، معمولاً بچه‌هایی هستند که خودشان ایرانند و خانه‌هایشان را به بچه‌های جدیدی که دارند می‌آیند اصطلاحاً سابلت می‌دهند. می‌شود اینجوری خانه‌ی جدید پیدا کرد، برای چند روز اول آربی‌انددی و یا حالا برای بچه‌هایی که در زمینه‌ی بین‌المللی فعال‌ترند، سایت وجود دارد. ریسک‌هایش هم هست؛ رایگان است، ولی طرف را نمی‌شناسی. این‌ها آپشن‌هایی است که برای اسکان روزهای اول در ذهنم آمد که باید در ذهنشان داشته باشند.

مرسی از توضیحات. حالا توضیح کوتاهی درمورد شرایط تحصیل در دانشگاه خودتان بگویید و به‌نوعی با ایران مقایسه کنید که افراد بدانند که فرق تحصیل در آنجا و ایران چطور است.

حالا با دانشگاه شریف می‌توانم مقایسه کنم. در دانشگاه‌های خوب ایران، یکی از تفاوت‌هایی بود، این بود که امتحانات خیلی سخت بود. در دانشگاه شریف امتحانات خیلی سخت بود و تمرکز بیشتر روی امتحانات و بچه‌ها بود و حالا بیشتر استادها تمرکز کمتری روی تمرین داشتند. تمرین‌ها به آن صورت سخت نبود و بچه‌ها خیلی مقید نبودند که حتماً باید هر دو هفته یک‌بار استاد تمرین بدهد و این‌ها حل کنند و آپلود کنند. می‌گویم، بیشتر تمرکز روی میان‌ترم و پایان‌ترم بود و آن‌ها خیلی سخت بود. ولی اینجا اینطور نیست. اینجا معمولاً بچه‌های ایرانی سر تمرین‌ها خیلی اذیت می‌شوند. چون همه‌چیز استاد خیلی منظم از همان اول ترم مشخص است؛ ددلاین تمرین‌ها کاملاً مشخص است، قرار است که کی تمرین را بدهند، تا کی وقت داری تمرین را سابمیت کنی. یک‌ذره موارد نظم اینجا خیلی زیاد است و ما یک‌ذره بهش عادت نداریم. ولی از آن طرف میان‌ترم و پایان‌ترم‌ها مثل ایران نیستند. فشارشان خیلی کمتر از امتحانات میان‌ترم و پایان‌ترم ایران است. یعنی با یک تلاش معقول و منطقی می‌شود کلاً نمره‌ی خیلی خوبی از درس گرفت. فقط می‌گویم، عامل اصلی موفقیت شما همین مدیریت زمانتان است، که تمریناتتان را به‌خوبی انجام بدهید و وقتی هم تمریناتتان را انجام دهید، خب قشنگ مجبورید از اول تا آخر جزوه را چندین بار بخوانید. برای همین، اصلاً برای میان‌ترم و پایان‌ترم اذیت نمی‌شوید. این تفاوت عمده‌ای بود که حالا من بین این دو دانشگاه دیدم.

بعد آن حل‌کردنشان در نمره‌ها...

کاملاً مشخص است. استاد می‌آید نمره‌بندی‌اش را می‌گوید. در ایران هم هست. معمولاً استادها می‌گویند ۲۰درصد. مثلاً در ایران کمتر است. اینجا سهم استیت‌ها بیشتر است. باز هم استاد به استاد فرق می‌کند. یک چیز فیکسی نیست. مثلاً یکی می‌گوید ۴۰درصد استیت، ۳۰درصد میان‌ترم و همین‌طور حالا یک سهم هم به پروژه می‌دهند و استیت و پروژه اینجا مهم‌تر است تا میان‌ترم و پایان‌ترم.

درست است. خب آقای عسگری، خیلی ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید. اگر دوست دارید خودتان تجربه‌ی خاصی، حرف خاصی را برای مخاطبان ما بگویید، بفرمایید، اگرنه که از حضورتان مرخص شویم.

ممنون. خیلی خوشحال شدم. امیدوارم که این تجربیات بتواند چراغی برای راه کس دیگری باشد. من فکر می‌کنم همه‌ی نکاتی که مدنظرم بود و مهم بودند در سؤالات پوشش داده شد. نکته‌ی دیگری نیست که بخواهم اضافه کنم. خیلی خوشحال شدم و متشکر.

خیلی متشکریم که زمان دیروقتتان در اختیار ما گذاشتید. خیلی ممنون.

قربان شما. خدانگهدار.

سایر گفتگوها

گفتگو با

آرش عسگری

گفتگو با آرش ؛ دانشجوی دکتری دانشگاه آلبرتا

گفتگو با

سعیده بیگدلو

گفتگو با سعیده ؛ پذیرش فرصت مطالعاتی در دانشگاه واترلو کانادا

گفتگو با

آرش زرگر

گفتگو با آرش ؛ مهندسی مکانیک در کانادا

گفتگو با

شمیم

گفتگو با شمیم ؛ اپلای تحصیلی کانادا در دوران کرونا

گفتگو با

میترا افسری

گفتگو با میترا ؛ بانوی موفق و کارآفرین ایرانی در کانادا

گفتگو با

مهدی

گفتگو با مهدی ؛ تجربـه تحصیل و کار در کانادا

گفتگو با

امین

گفتگو با امین ؛ مهندسی برق در کانادا

گفتگو با

آرمان بنارویی

گفتگو با آرمان ؛ تجربیـات اپلای کارشنـاسی ارشد در کـانـادا

گفتگو با

میلاد

گفتگو با میلاد ؛ تجربیـات تحصیل در دانشگاه یورک کـانـادا

گفتگو با

ملیکه احقاقی

گفتگو با ملیکه ؛ دیتا ساینس در کانادا

گفتگو با

محمدرضا رخ فروز

گفتگو با محمدرضا ؛ ماه اول در کانادا را چطور مدیریت کنیم

گفتگو با

زهرا

گفتگو با زهرا ؛ روانشناسی در کانادا

گفتگو با

محمدرضا

گفتگو با محمدرضا ؛ تجربـه تحصیل و کار در کانادا

گفتگو با

مریم

گفتگو با مریم ؛ پذیرش تحصیلی دانشگاه کویینز

گفتگو با

مبینا مبارکی

گفتگو با مبینا ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه یو بی سی کانادا

گفتگو با

مهدی هوشمندی

گفتگو با مهدی ؛ رشته نوروساینس در کانادا

گفتگو با

امیررضا عظیمی

گفتگو با امیررضا ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه ای تی اس مونترال

گفتگو با

فرزاد نیکزاد

گفتگو با فرزاد ؛ تجربه تحصیل پرستاری در کانادا

گفتگو با

شادی

گفتگو با شادی ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه مک مستر کانادا

گفتگو با

نرگس حیدری

گفتگو با نرگس ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه واترلو کانادا

گفتگو با

حمید تالی

گفتگو با حمید ؛ مهندسی شیمی در کانادا

گفتگو با

مژده مهدی زاده

گفتگو با مژده ؛ تجربه تحصیل فارماکولوژی در کانادا

گفتگو با

علی برجیان

گفتگو با علی ؛ رشته حقوق در کانادا

گفتگو با

سولا اکبریه

گفتگو با سولا ؛ تجربه تحصیل MBA در کانادا

گفتگو با

محمدرضا زمانی

گفتگو با محمدرضا ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه ویکتوریا

گفتگو با

حسین ایزدی

گفتگو با حسین ؛ تجربه تحصیـل مهنـدسی نفت در کانـادا

گفتگو با

علیرضا صبوخی

گفتگو با علیرضا ؛ تجربه تحصیـل در دانشگاه کنکوردیـا

گفتگو با

رضا

گفتگو با رضا ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه کانادا وست

گفتگو با

لیلی قاضی زاده

گفتگو با لیلی ؛ مهندسی پزشکی در کانادا

گفتگو با

حمید

گفتگو با حمید ؛ تجربه کار کارگردانی انیمیشن در کانادا

گفتگو با

نیلوفر محتاط

گفتگو با نیلوفر ؛ برنامه ریزی شهری در کانادا

گفتگو با

محمود

تجربه تحصیل مهندسی مواد در دانشگاه مک گیل کانادا