گفتگو با سعیده ؛ پذیرش فرصت مطالعاتی در دانشگاه واترلو کانادا

سعیده بیگدلو

فرصت مطالعاتی در دانشگاه واترلو

به اشتراک گذاری

پرسش ها و پاسخ ها

با سلام به مخاطبان عزیز ، در این قسمت از برنامه‌مان با خانم سعیده بیگدلو درمورد فرصت مطالعاتی دانشگاه واترلو مصاحبه‌ای داریم. سلام خانم بیگدلو. خیلی ممنون که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.

سلام. من هم به همه‌ی مخاطبین سلام عرض می‌کنم. انشاءلله همگی شاد و سلامت باشید.

از لطفتان خیلی ممنونم. امیدوارم که مصاحبه با شما برای مخاطبان عزیز ما مفید واقع شود.

قربان شما. من هم همینطور.

خانم بیگدلو، لطف کنید درمورد سیر مراحل فرصت مطالعاتی کانادا به ما توضیح دهید.

بله، حتماً. ببینید فرصت مطالعاتی اصولاً دوره‌ای است که دانشجویان مقطع دکترا برای گذراندن مقطعی درواقع به کشور دیگری مهاجرت می‌کنند تا بتوانند در آن کشور از امکانات آزمایشگاهی دانشگاهی و درواقع معاشرت با اساتید و پژوهشگران پژوهش خودشان را پیش ببرند و درواقع روی پایان‌نامه‌شان کار کنند. کلاً سیر فرصت مطالعاتی به این شکل است که در دوره‌ی فرصت مطالعاتی، زمانی که دانشجوی دکترا می‌خواهد اقدام کند، اصولاً باید از پروپوزال خود دفاع کرده باشد. همه‌ی دانشجویان دکترا می‌دانند که اصولاً این اتفاق ترم چهار می‌افتد، یا ترم پنج و شش. قبل از آن خیلی توصیه نمی‌شود، زیرا اولاً دولت از این وضعیت که قرار باشد قبل از دفاع از پروپوزال به فرصت مطالعاتی بروید خیلی پشتیبانی نمی‌کند. همچنین اینکه کلاً مقداری سرگردانی برای دانشجوی دکترا وجود دارد. برای همین، دانشجو بعد از اینکه از پروپوزال خودش دفاع کرد، می‌تواند شروع کند به گشتن و پیداکردن استاد یا پژوهشگری که بتواند در زمینه‌ی تحقیقاتی‌اش کمکش کند؛ علاوه‌بر استاد راهنمایی که دارد. معمولاً دانشجویانی که از پروپوزالشان دفاع می‌کنند اصولاً مقالات مختلفی را مطالعه می‌کنند و در این مقالات مطمئناً با پژوهشگران مختلفی آشنا می‌شوند و در همین حین حتی می‌توانند استاد فرصت مطالعاتی خودشان را انتخاب کنند. درواقع انتخاب استاد فرصت مطالعاتی و کشور فرصت مطالعاتی به‌عهده‌ی خود دانشجوست و قرار نیست که کسی دعوت‌نامه برایش ارسال کند. بعد از اینکه دانشجو گزینه‌هایش را تعیین کرد، می‌تواند با افرادی که تعیین کرده است مکاتبه کند. برای دانشجویانی که قرار است از سمت وزارت علوم ایران پشتیبانی مالی شوند، همه‌ی کشورها ساپورت می‌شوند؛ به‌جز، تا جایی که من می‌دانم، انگلیس و سوئیس، زیرا هزینه‌ی زندگی در آن دو کشور خیلی زیاد است و ایران فرصت مطالعاتی در آن کشورها را ساپورت نمی‌کند. بعد از اینکه این اتفاق افتاد و دانشجو مکاتبه‌اش را انجام داد، استاد روال خودش را مشخص می‌کند. یا اینکه از دانشجو یک‌سری مدارک می‌خواهد، یا نمی‌خواهد، یا اینکه دانشجو باید در سایت دانشگاه اپلای کند. حالا می‌گویم بسته به شهر و دانشگاه و کشور، رویه‌هایش مختلف است. بعد از آن می‌تواند دعوت‌نامه‌اش را از استاد دانشگاه مقصد بگیرد و روال ویزا و گرفتن حمایت از وزارت علوم و سایر اقدامات را انجام دهد. درنهایت برای گذراندن دوره‌ی فرصت مطالعاتی‌اش عازم کشور مقصد می‌شود.

از توضیح عالی‌تان خیلی ممنونم. سؤالی که پیش می‌آید این است که آیا این فرصت مطالعاتی نیاز به مدرک زبان دارد؟

بله. اصولاً این سؤالی است که خیلی‌ها می‌پرسند.

مدرک زبان باید تافل باشد یا آیلتس؟ چه نمره‌ای موردنیاز است؟

ببینید، اتفاقی که می‌افتد این است که در فرصت مطالعاتی، برخلاف اپلای، هزینه‌ی دانشجو را یا خود دانشجو باید بدهد، یا باید ازطریق وزارت علوم ساپورت شود، یا ازطریق بنیاد ملی نخبگان. بنابراین، دانشگاه مقصد و استاد مقصد اساساً وظیفه‌ای ندارند که بخواهد دانشجو را ساپورت مالی کند، مگر در کیس های معدودی که وجود دارد. به همین جهت، اصولاً نیازی نیست که حتماً مدرک زبانی ارائه شود. من، خودم، وقتی به یکی از استادهای آمریکا درخواست فرستادم، از من مدرک زبان خواست، ولی به من نگفت که مدرک زبان چه باشد، آیلتس باشد، تافل باشد، نمره چند باشد. می‌شود مدرک را ارائه کرد. کلاً همه‌ی دانشجوهای دکتری یک مدرک زبان دارند. اصلاً ثبت‌نامشان باید با آن مدرک زبان باشد. همان کفایت می‌کند. ولی اصولاً خیلی خیلی به‌ندرت پیش می‌آید که دانشگاه یا استاد دانشگاه مقصد، از دانشجوی دکترا مدرک زبان را برای فرصت مطالعاتی بخواهد.

خب، در قسمت اول حرف‌هایتان شنیدم که گفتید که در وب‌سایت دانشگاه‌ها می‌توانند برای فرصت مطالعاتی اقدام کنند. آیا این بخش مشخصی دارد؟ یعنی دانشجویان برای این فرصت مطالعاتی در سایت باید دنبال جای مشخصی بگردند؟

بله. کلاً روال پیداکردن استاد برای دوره‌ی فرصت مطالعاتی قاعدتاً از گشتن در سایت دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها آغاز می‌شود. بنابراین، برای این که بشود استاد را پیدا کرد در سایت باید گشت. هرچند، از نظر من، رویه‌ی مناسب‌تر این است که باتوجه‌به مقالاتی که دانشجو در رابطه با پروپوزال خودش مطالعه کرده، می‌تواند تا حد زیادی استادهایی را که فکر می‌کند به زمینه‌ی کاری‌اش می‌خورند انتخاب کند. بنابراین سایت شاید خیلی مناسب نباشد. هرچند باز هم می‌تواند مفید باشد. ولی در رابطه با اینکه فرصت مطالعاتی در سایت دانشگاه وجود دارد یا نه، در یک‌سری دانشگاه‌ها، مثل واترلو، تورنتو و بریتیش‌کلمبیا، در کانادا برای فرصت مطالعاتی، چون تقاضا زیاد است، بخشی را برای دانشجوها گذاشتند که دانشجو از آن طریق برای فرصت مطالعاتی اپلای کنند. این خودش هم دوباره یک اپلیکیشن فی دارد. یعنی دانشجو باید مبلغی را به دانشگاه بپردازد، مدارکش را بارگذاری کند و درنهایت، اگر اکسپت شد، می‌تواند دعوت‌نامه‌ی رسمی خود را از دانشگاه مقصد کسب کند. بعد به‌نوعی در این سه دانشگاه که گفتم، البته بریتیش‌کلمبیا را مطمئن نیستم، ولی تورنتو و واترلو به این شکل هستند که یک IVGS Letter را Official Intertion Letter بعد از اینکه کارشان اوکی شد به دانشجویان ارائه می‌کنند.

گفتید که بعد از دفاع پروپوزال، باید شروع به اقدام برای امکان فرصت مطالعاتی کنند. سؤالی که برایمان پیش می‌آید این است که از نظر شما درست‌ترین زمان برای اینکه این روند پروسه‌ی دریافت فرصت مطالعاتی را شروع کنند چه زمانی است، یعنی بهترین زمان، از نظر شما، چه زمانی است؟

درست است. سؤال خوبی است. ببینید، روال اساسی دانشجویان دکترا، که قاعدتاً خودشان هم در جریان هستند، این است که تا دو ترم اول معمولاً درس پاس می‌کنند، ترم سوم آزمون جامع می‌دهند و ترم چهارم و پنجم از پروپوزالشان دفاع می‌کند. پیشنهادی که هم من، هم قبل از من، یعنی افرادی که پیش از من هم برای فرصت مطالعاتی رفتند، شنیدم، این بوده که معمولاً دو یا سه ماه قبل از دفاع از پروپوزال این اتفاق بیفتد و دانشجو در اولین گام، تعیین کشور مقصد و استادش را شروع کند. بنابراین پیشنهاد این است. ولی خب من، به‌شخصه، بلافاصله بعد از تسویه و پروپوزال این کار را انجام دادم و شروع کردم به ایمیل زدن به استادهایی که فکر می‌کردم کار با آن‌ها می‌تواند برای من مفید باشد.

خیلی ممنون. ما از بحث فرصت خارج می‌شویم. درمورد ویزا روند چگونه است؟ ویزای این فرصت مطالعاتی به چه صورت داده می‌شود؟ طولش چقدر است؟ اصلاً چه نوع ویزایی به فرصت مطالعاتی داده می‌شود؟

خواهش می‌کنم. کلاً بستگی به اولاً کشور دارد. خب اروپا با کانادا و آمریکا متفاوت است . ما متأسفانه سفارت کانادا را هم در ایران نداریم. ولی خوبی‌اش این است که تمام روال ارائه‌ی مدارک متقاضی به‌صورت اینترنتی و آنلاین انجام می‌شود. در رابطه با این سؤال که چه نوع ویزایی به دانشجویان عازم کانادا برای فرصت مطالعاتی داده می‌شود، باز هم به دانشگاه بستگی دارد. مثلاً، واترلو به دانشجویان ویزای ورک پرمیت می‌دهد ولی تورنتو ویزای استادی پرمیت می‌دهد. نوع ویزایی که واترلو به دانشجویان می‌دهد ویزای ورک پرمیتی است که در بیرون از دانشگاه هم اجازه‌ی کار ندارند. یعنی با وجود اینکه اسمش ورک پرمیت است و درواقع باید شخص بتواند برود خارج از دانشگاه کار کند و این برایش چیز مسلمی باید باشد، ولی پایین پرمیتی که روز اول در فرودگاه به دانشجو داده می‌شود قید می‌شود که کلاً او در اختیار دانشگاه است و هیچ دریافتی‌ای هم از دانشگاه نخواهد داشت. البته دریافتی هم باز به‌نسبت اینتر چنتلی که برای دانشجو صادر می‌شود متفاوت و مختلف است. بنابراین، این نوع ورک پرمیت، ورک پرمیتی است که باید تمام دانشجو ریسرچ کند ریسرچ‌های خودش را انجام دهد. ولی خب بعضاً دیده شده که باز می‌شود ازطریق استاد دانشگاه مقصد به‌نوعی ساین تهیه کرد و یک مقدار کار را عوض کرد. در استادی پرمیت، تا جایی که من در جریان هستم، امکان اینکه دانشجو بیست ساعت خارج از دانشگاه بتواند در محیط بیرون کار کند برایش وجود دارد؛ ولی در ورک پرمیت به این شکل نیست. حالا سؤال دیگری که گفته بودید چه نوع است، درست است.

باتوجه‌به گفته‌های شما درباره‌ی مدارک، سؤالی برایم پیش آمد. اگر لطف کنید مدارک لازم هم برای دریافت فرصت مطالعاتی، هم برای ویزا را بگویید، ممنون می‌شوم.

خواهش می‌کنم. اول من راجع‌به فرصت مطالعاتی می‌گویم. باید راجع‌به ویزا در رابطه با فرصت مطالعاتی اصولاً مکاتبه تماماً با استاد انجام می‌شود. فقط آن مرحله‌ی اپلای در سایت دانشگاه می‌ماند که آن باز هم متفاوت خواهد بود. چیزی که استاد از دانشجو معمولاً می‌خواهد، اول توضیح مختصری در رابطه با پروپوزالش است. یکی-دو تا از استادهایی که من برایشان درخواست فرستاده بودم، از من خود پروپوزال را هم درخواست کرده بودند. حتی یک مورد از من تز ارشدم، درواقع پایان‌نامه‌ی ارشدم، را هم درخواست کرد. ولی خب این دیگر خیلی معدود پیش می‌آید. بنابراین، تنها چیزی که استاد می‌خواهد یک رزومه است که بهتر است همان اول خود دانشجو ایمیلش را ارسال کند. یعنی رزومه‌ی خود را با توضیح مختصری از پایان‌نامه ارسال کند. در صورت لزوم، استاد پروپوزالش را هم درخواست می‌کند. بنابراین، استاد دانشگاه مقصد معمولاً چیزی نمی‌خواهد. در همین حد که بداند چه کاری قرار است با او انجام بدهید، درواقع با هم روی چه کاری کار کنند. بعد از آن مدارک ویزاست که مقداری مفصل‌تر است و خب تهیه‌ی مدارک مقداری زمان‌بر است. این مدارک خیلی چیزها را شامل می‌شود. به‌صورت لیست‌وار خدمتتان عرض می‌کنم. من لیستی را اینجا آماده کرده‌ام. در وهله‌ی اول دانشجو باید منتظر بماند تا دعوت‌نامه را از دانشگاه مقصد اخذ کند. بنابراین، مهم‌ترین چیز این است که دعوت‌نامه دریافت شود. بعد از دریافت دعوت‌نامه، دانشجو باید شروع کند به جمع‌کردن یک‌سری مدارک که حالا من خدمتتان عرض می‌کنم. این‌هایی که من دارم برایتان می‌گویم، من خودم از تجربیات آدم‌های مختلف استفاده کردم و ممکن است بعضی‌اش اضافی باشد. ولی برای محکم‌کاری، من تمام چیزهایی را که از طرافیان و آدم‌های مورداعتماد شنیدم در سایت CIC بارگذاری کردم. یکی از آن‌ها نامه‌ی ریکامندیشن استاد دانشگاه مبدأ، یعنی استاد راهنمای دانشگاه مبدأ، است. نامه درواقع اشتغال به تحصیل دانشجو است که معمولاً انگلیسی‌اش را دانشگاه‌ها به دانشجو ارائه می‌کنند. نامه‌ی تمکن مالی است. گفتم مثلاً در دانشگاه واترلو در واقع دعوت‌نامه را استاد برایت می‌فرستد. یک دعوت‌نامه‌ی رسمی و یک IVGS letter داری. این‌ها با هم متفاوت است. درنهایت در آخرین گام، دانشگاه برای دانشجو مدرکی ارسال می‌کند که کد لمیاست. اگر اشتباه نکنم خود دانشگاه هم هزینه‌اش را پرداخت می‌کند و فکر می‌کنم ۲۱۵ دلار بود. با آن کد می‌شود ادامه‌ی روال اپلای‌کردن برای ویزا را انجام داد. سایر مدارکی که وجود دارد، گفتم خدمتتان راجع‌به اینکه بخشی از آن را خود CIC دارد، که به اجوکیشن دانشجو مربوط می‌شود، که این اجوکیشن باید شامل چیزهای مختلف باشد. اگر که خود دانشجو دانش‌نامه‌اش را آزاد کرده باشد، دانش‌نامه را آپلود می‌کند، اگر نه، گواهی‌ای را می‌تواند ازطریق وزارت علوم دریافت کند و آن گواهی را، که هم برای مقطع لیسانس و هم مقطع ارشدش است، بارگذاری کند. ریزنمرات لیسانس، ارشد و بعضاً می‌گویند خود پی‌اچ‌دی را بارگذاری کنید و همچنین نامه‌ی تمکن و کد لمیا که خدمتتان عرض کردم را هم می‌گویند باید بارگذاری کرد. یک‌سری می‌گویند که باید از روی ایمیلی که کد لمیا ارسال شده اسکرین گرفت و بارگذاری کرد و چیزهای مختلف دیگر، از جمله عکس پاسپورت و این‌ها، که خب قطعاً طبیعی است و در بعضی موارد گفته می‌شود که کارت ملی و این‌ها. تا جایی که من یادداشت کردم و خاطرم مانده است، همین مدارک بود. ولی معمولاً متاسفانه رویه‌اش خیلی طولانی است. معمولاً یک ماه طول می‌کشد که آدم این‌ها را تهیه کند و به دارالترجمه بدهد و کامل تمام مدارک مهیا بشود.

بله روند خاص خودش را دارد. در میان حرف‌هایتان گفتید که نامه‌ی تمکن مالی هم لازم است. این نامه‌ی تمکن مالی باید از بانک‌های دولتی گرفته شود یا می‌شود از بانک‌های خصوصی هم گرفته شود؟ این نامه چقدر اعتبار دارد؟ یعنی دانشجو این را در انتهای روند کاری‌اش بگیرد یا اینکه اگر از اول هم بگیرد، آنقدری اعتبار دارد که تا زمان اقدام برای ویزا بتواند آن مدرک را ارائه کند؟

سؤال خیلی خوبی پرسیدید. چون سؤالی است که واقعاً برای کسانی که می‌خواهند اپلای کنند، برای ویزا پیش می‌آید. اول اینکه راجع‌به بانک، باید خدمتتان عرض کنم که هیچ فرقی نمی‌کند که بانک خصوصی باشد یا دولتی باشد. من، خودم، از بانک خصوصی گرفتم و مبلغش را هم معمولاً می گویند. الآن نمی‌دانم همچنان ارز دولتی وجود دارد یا نه، موقعی که من اخذ کردم خودشان، براساس ارز دولتی، مبلغی را که در بانک دارید حساب می‌کنند. معمولاً چیزی که می‌گویند این است که مثلاً اگر مدت اقامت شش ماه است، میزان تمکن را برای هر ماه به میزان هزار دلار درنظر بگیریم، مثلاً ۶ هزار دلار. قاعدتاً اگر بیشتر هم داشته باشد فکر نمی‌کنم مشکلی پیش بیاد. راجع‌به اینکه چه زمانی گرفته شود هم می‌گویم اتفاقی که برای خود من افتاد این بود که من زودتر نامه‌ی تمکن را گرفتم، ولی وقتی با یکی-دو نفر از آدم‌هایی که در این زمینه بیشتر تخصص داشتند صحبت کردم، به من گفتند که بهتر است دقیقاً دو-سه روز قبل از اینکه مدارک را به‌صورت کامل در سایت بارگذاری کنید و مدارک را سابمیت کنید، زمان اخذ نامه‌ی تمکن باشد. خود من به‌شخصه ناچار شدم دوباره بروم نامه‌ی تمکن بگیرم. ولی خب این‌ها همه‌اش صحبت است، یعنی قانون نوشته‌شده‌ای نیست. ولی براساس تجربیات افراد مختلفی است که اقدام کردند. معمولاً می‌گویند که دو-سه روز قبل از سابمیت مدارک بهتر است که نامه‌ی تمکن از بانک اخذ شود.

از توضیحاتتان خیلی ممنونم. سؤال دیگری که ازتان دارم این است که دانشجوها بعد از اینکه تمام مدارکشان آماده شد، همه‌چیزشان آماده بود، سابمیت کردند و برایشان ویزا آمد، چقدر زمان دارند که وارد خاک کانادا بشوند؟

ببینید. اول اینکه یک چیزی که وجود دارد این است که شما زمانی که مدارکتان را سابمیت می‌کنید، بعد از آن سی روز فرصت دارید. من حالا این زمان سابمیت را به‌طور کلی خدمتتان توضیح دهم که همه‌چیز شفاف شود.

حالا که این روند را کامل توضیح می‌دهید، لطف کنید درمورد اینکه آفیسر چه سؤال‌هایی می‌پرسد هم توضیحی به ما بدهید.

بله. خواهش می‌کنم. اول اینکه شما بعد از اینکه مدارکتان را سابمیت می‌کنید، سی روز فرصت دارید برای بایومتریک، یعنی انگشت‌نگاری، بروید که دقیقاً رویه‌اش مشابه رویه‌ی گرفتن نامه‌ی عدم سوءپیشینه از دفترهای پیشخان دولت در ایران است و حالا فقط انگشت‌نگاری انجام می‌شود و عکسی ازتان گرفته می‌شود. برای بایومتریک هم می‌توانیدبه کشورهای مختلف بروید. مثلاً من به ترکیه رفتم. معمولاً افراد ترکیه و استانبول را انتخاب می‌کنند، ولی من کسی را دیدم که برای بایومتریک به اربیل عراق هم رفته بود. یا به آذربایجان هم می‌روند. یعنی هیچ محدودیتی برای انتخاب کشور وجود ندارد. حتی من دیدم که دبی هم رفته‌اند. بنابراین رفتن به سفارت صرفاً برای بایومتریک است. مثل آمریکا نیست که مصاحبه‌ای وجود داشته باشد. مثل اینکه قبلاً مصاحبه هم بوده، ولی، خدا را شکر، دیگر این مرحله‌اش حذف شده است. خدمتتان گفتم بعد از اینکه بایومتریک را انجام دادید، تازه سفارت شروع به بررسی مدارک شما می‌کند. من جزء معدود آدم‌هایی بودم که خدا را شکر خیلی زود ویزایم آمد. یعنی من ظرف دو هفته ویزایم آمد. از میان کسانی که زمان‌های خیلی خوبی ویزا گرفتند، مثلاً زمان دوهفته‌ای هم بوده است. معمولاً در سایت می‌نوشت که آمدن ویزا حدوداً هفت هفته طول می‌کشد. نکته‌ای که وجود دارد این است که شما یک زمان آمدن ویزایتان است، یک زمان ایمیتیشن لترتان است. مثلاً اگر من ویزایم آبان‌ماه آمد، اگر می‌شد نوامبر یا دسامبر، من دعوت‌نامه‌ام برای اول ژانویه بود. درحالی‌که من ویزایم زودتر آمده بود. می گویند معمولاً باید زمان ویزایتان و دعوت‌نامه‌تان یکی باشد. ممکن است که آفیسر در فرودگاه بهتان گیر بدهد. یعنی من اگر می‌خواستم می‌توانستم، اکتبر، نوامبر یا دسامبر هم بروم؛ ولی خب این اتفاق نیفتاد و من براساس همان دعوت‌نامه‌ام رفتم. بنابراین، وقتی مدارک آپلود شد، بایومتریک انجام می‌شود و دیگر رویه‌ی دیگری اینجا باقی نمی‌ماند. بعد از بایومتریک، فقط باید منتظر اخذ ویزا بمانید. بعد از اینکه ویزا اخذ شد، می‌روید بلیتتان را تهیه می‌کنید. وقتی بلیت را تهیه کردید، برای سفر اقدام می‌کنید. نکته‌ای که وجود دارد این است که دوباره اینجا می‌گویند که زمانی دیرتر از زمان دعوت‌نامه‌تان نروید. من مقداری دیرتر رفتم و آفیسر در فرودگاه به من چیزی نگفت. زمانی که شما وارد خاک کانادا می‌شوید، براساس ویزا و دعوت‌نامه‌ای که دارید، برایتان یک پرمیت صادر می‌شود. سؤال‌هایی هم که برای صدور پرمیت می‌پرسند چیز خاصی نیست. خیلی بستگی به این دارد که آن آفیسر خوش‌اخلاق باشد، زیاد بخواهد حرف بزند، بخواهد شوخی کند یا هر چیز دیگری. آفیسر من خیلی کم صحبت کرد. فقط به من گفت برای چه به کانادا آمدی و چه کاری می‌خواهی انجام دهی، همین. ولی خب مثلاً کس دیگری که همراه من بود، آفیسر کلی با او خوش‌وبش کرده بود و درمورد کشور پرسیده بود. یعنی خیلی بستگی دارد به آن شخصی که قرار است برایتان پرمیت را صادر کند. در رابطه با اینکه چه چیزهایی می‌شود به کانادا برد هم محدودیت‌هایی وجود دارد که آن در زمان سفر مشخص می‌شود. در بخشی هم آفیسر دیگری وجود دارد که ممکن است ازتان بپرسد که میوه‌ی تازه یا مایعات همراهتان هست یا نه. در همین حد. این سؤال‌ها خیلی مختصرند. البته قبل از آن در فرمی قید می‌کنید که چه چیزهایی همراهتان دارید و ندارید. فکر می‌کنم که این قسمت را کامل توضیح دادم. باز اگر سؤالی هست من در خدمتتان هستم.

البته یک سؤال مانده که در بخش‌های دیگر ازتان بپرسم. اینکه برای فرصت مطالعاتی دانشجویان برای ویزاشدن برای رشته‌های خاص سخت‌گیری وجود دارد یا اینکه نه، زیاد به رشته توجهی نمی‌شود؟

من قسمت اول صحبتتان را متوجه نشدم. سخت‌گیری در رابطه با صدور ویزا؟

رشته‌های خاص.

یعنی صدور ویزا یا اقدام برای اپلای، درواقع اقدام برای فرصت مطالعاتی؟

اگر جفتشان توضیح بدهید ممنون می‌شوم.

حقیقتاً من محدودیتی ندیدم. یعنی تابه‌حال هم نشنیده‌ام که مثلاً محدودیتی وجود دارد برای اینکه فلان رشته‌ی خاص نتواند برود یا فلان رشته‌ی خاص بتواند برود. یا ویزا را به فلان رشته می‌دهند و به فلان رشته نمی‌دهند. در رابطه با کانادا من اصلاً چنین چیزی را ندیدم. شاید برای برخی کشورهای دیگر وجود داشته باشد. در رابطه با کانادا اصلاً به چنین موردی برنخوردم. سخت‌گیری وجود ندارد.

به‌عنوان سؤال آخر برای بخش ویزا، می‌خواستم بپرسم که طول تایم ویزایی که می‌دهند چند ساله است؟ یعنی به‌اندازه‌ای است که استاد خواسته یا اینکه نه، زمان خاصی دارد و همان را می‌دهند؟ مثلاً دو سال است، یک سال است، شش ماه است، به چه صورت است؟

این هم دوباره سؤال خوبی بود. ببینید، باز هم بستگی دارد. ممکن است که استاد شما برایتان دعوت‌نامه‌ی شش‌ماهه زده باشد، ولی وقتی به فرودگاه می‌روید، آفیسر خوش‌برخوردی آنجا باشد و ممکن است پرمیت را برایتان یک‌ساله صادر کند. یعنی معمولاً بستگی به این دارد ‌که استاد بخواهد چه اقدامی برایتان بکند. یعنی اصولش این است که براساس دعوت‌نامه‌ای که استاد ذکر کرده ویزا برایتان صادر شود. ولی خب من کسی را دیده‌ام که توانسته بود ویزای فکر می‌کنم یک‌ساله هم بگیرد، فکر می‌کنم بیشتر هم بود، الآن حضور ذهن ندارم. ولی خب می‌گویم همه‌چیز بستگی به دعوت‌نامه‌ی استاد دارد. استاد می‌تواند دعوت‌نامه‌ی یک‌ساله هم به شما بدهد و ویزای شما هم می‌تواند یک‌ساله باشد. برای فرصت مطالعاتی به همین شکل است. هرچند، باز می‌شود در خاک کانادا این را تمدید کرد. یعنی محدودیتی وجود ندارد که مثلاً من اگر ویزایم شش‌ماهه است، همان شش ماه فقط می‌توانم در کانادا بمانم. می‌شود دوباره از استاد دعوت‌نامه گرفت و اپلای کرد. البته هزینه‌اش مقداری نسبت‌به هزینه‌ی اولیه که انجام شده کمتر است. بعد اینکه، به‌عنوان مثال، من اگر ویزایم ورک پرمیت است، ورک پرمیت را می‌توان تمدید کرد.

خیلی هم عالی. خب شما بحث فرصت مطالعاتی و ویزا را خیلی عالی پاسخ دادید. می‌خواهم یکی-دو سؤال معمولی از وضعیت خود کانادا بپرسم. روزهای اولی که دانشجویان وارد کانادا می‌شوند، براساس تجربه‌تان، چه کارهایی انجام بدهند برایشان روند راحت‌تر می‌شود؟ توصیه‌هایی را که در این مورد بهشان دارید، اگر بگویید خیلی ممنونتان می‌شوم. همچنین اینکه کلاً شرایط زندگی در کانادا به چه صورت است؟ هزینه‌های زندگی به چه صورت است؟ کلاً هر چیزی را که خودتان صلاح می‌دانید که مخاطبین ما بدانند و ازش استفاده کنند، ممنون می‌شوم بگویید.

خواهش می‌کنم. البته این سؤالات را باید از افرادی پرسید که مدت‌زمان بیشتری است که در کانادا زندگی می‌کنند. ولی خب، من براساس تجربیاتی که هرچند کوتاه در زندگی در کانادا داشتم این بود که اولین اقدام، برای بچه‌هایی که اپلای می‌کنند، این است که در روزهای اول کلاً درگیر کارهای اداری هستید. کارهای اداری، مهم‌ترین‌شان، اخذ بیمه است. مورد بعدی، بازکردن حساب بانکی در کاناداست که خداراشکر خیلی راحت برای ایرانی‌ها انجام می‌شود. من شخصی را در کانادا می‌شناختم که به من می‌گفت، قبل از این، در ترکیه بود و برای بازکردن حساب خیلی به مشکل برخورده بود ولی در کانادا خیلی راحت توانست حساب بانکی باز کند. پس این دو اساسی‌ترین و ضروری‌ترین کارها هستند، ضروری‌ترین کارهایی که در اقدام اول باید انجام بدهند. بعد از اینکه این دو انجام شد، قاعدتاً پیش از ورود به کانادا باید به فکر خانه هم بود. این خانه می‌تواند به‌صورت مشترک با آدم‌های دیگری باشد یا می‌شود خوابگاه باشد. هزینه‌های خانه، اصولاً در کل کانادا، نه فقط واترلو یا تورنتو، چیزی که حالا من شنیدم و به‌عینه دیدم این بود که هزینه‌ای که آدم صرف می‌کند، صرف اجاره‌ی منزل است، نه خورد و خوراک. قطعاً این اجاره‌ی منزل و خورد و خوراک و هزینه‌ی روزمره‌ی زندگی بستگی به شهری دارد که در آن زندگی می‌کنید. مثلاً واترلو یک شهر دانشجویی است که بیشتر جمعیتش را دانشجویان تشکیل می‌دهند، مخصوصاً دانشجویان آسیایی، شامل چینی و هندی. یعنی شما در واترلو که راه می‌روید کلی چشم‌بادامی می‌بینید. بیشتر از اینکه درواقع وایت و کانادایی ببینید، چشم بادامی‌ها را می‌بینید. کلاً واترلو جزء شهرهایی محسوب می‌شود که خیلی گران نیست و جزء تقریباً شهرهای ارزان محسوب می‌شود. اینکه چقدر است، خب اولاً بستگی به تایمی که شما سفر می‌کنید دارد. مثلاً پاییز و زمستان تایم‌هایی‌اند که دانشجو در آن شهر زیاد است و تقاضا برای خانه بالا و به‌تبع آن هزینه‌های خانه هم بیشتر است. یعنی حتی پاییز بیشتر از زمستان است. بعد از آن، چون تابستان معمولاً دانشجوها به خانه‌هایشان می‌روند، هزینه‌های خانه کمتر است. به‌صورت متوسط می‌شود با ماهی حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ دلار، یک اتاق را اجاره کرد و در واترلو ساکن شد، حتی با ۵۰۰ دلار هم می‌شود. مخصوصاً الآن، به‌علت شرایط کرونایی که همه به خانه‌هایشان رفته‌اند، قیمت‌ها به‌شدت پایین آمده و حتی با ۴۰۰ دلار هم می‌شود خانه‌های خیلی خوبی را در واترلو اجاره کرد. راجع‌به خرج و مخارج زندگی هم، معمولاً دانشجوها وارد شهر که می‌شوند، از بقیه می‌پرسند که از کجا خرید کنیم کجا بهتر است. خیلی مهم است که حتماً با آدم‌ها و دانشجوهای ایرانی‌ای که در آن شهر زندگی می‌کنند مرراوده داشته باشید تا بتوانید هزینه‌هایتان را منیج کنید؛ مخصوصاً کسانی که برای فرصت مطالعاتی می‌آیند، چون فاندشان به ریـال بوده و دارند در آن شهر زندگی می‌کنند و می‌توانند درواقع به‌نوعی شرایط زندگی را مدیریت کنند. البته پولی هم که وزارت علوم می‌دهد تقریباً برای زندگی‌کردن در واترلو پول خوبی است. برای خرج و مخارج زندگی هم، اوریج هزینه‌ها حدود همان ۳۰۰ دلار در ماه است، ۳۰۰ دلار کانادا. اگر سؤال دیگری در همین‌ها بوده است، همه را جواب دادم تا جایی که خاطرم هست.

تمام شد. اگر شما توصیه‌ای دارید، اگر حرفی برای ما هست، خوشحال می‌شویم بشنویم. اگر نه، از حضورتان خداحافظی می‌کنیم. ممنون از اینکه تایمتان را در اختیار ما قرار دادید.

خواهش می‌کنم. من هم خیلی خوشحال شدم که با شما صحبت کردم. امیدوارم که اطلاعاتم برای همه‌ی دوستان بتواند مفید واقع شود. و اینکه اگر خواستید زمستان به کانادا بروید، حواستان باشد که لباس گرم همراه خودتان ببرید. چون زمستان‌ها خیلی سرد است، تابستان‌هایش هم خیلی گرم است. خلاصه اینکه برای همگی آرزوی موفقیت دارم. همگی شاد و سلامت باشید.

خیلی ممنون خانم بیگدلو. خیلی لطف کردید. امیدوارم در مراحل تحصیلتان موفق باشید.

زنده باشید. متشکرم همچنین، خدانگهدار.

سایر گفتگوها

گفتگو با

آرش عسگری

گفتگو با آرش ؛ دانشجوی دکتری دانشگاه آلبرتا

گفتگو با

سعیده بیگدلو

گفتگو با سعیده ؛ پذیرش فرصت مطالعاتی در دانشگاه واترلو کانادا

گفتگو با

آرش زرگر

گفتگو با آرش ؛ مهندسی مکانیک در کانادا

گفتگو با

شمیم

گفتگو با شمیم ؛ اپلای تحصیلی کانادا در دوران کرونا

گفتگو با

میترا افسری

گفتگو با میترا ؛ بانوی موفق و کارآفرین ایرانی در کانادا

گفتگو با

مهدی

گفتگو با مهدی ؛ تجربـه تحصیل و کار در کانادا

گفتگو با

امین

گفتگو با امین ؛ مهندسی برق در کانادا

گفتگو با

آرمان بنارویی

گفتگو با آرمان ؛ تجربیـات اپلای کارشنـاسی ارشد در کـانـادا

گفتگو با

میلاد

گفتگو با میلاد ؛ تجربیـات تحصیل در دانشگاه یورک کـانـادا

گفتگو با

ملیکه احقاقی

گفتگو با ملیکه ؛ دیتا ساینس در کانادا

گفتگو با

محمدرضا رخ فروز

گفتگو با محمدرضا ؛ ماه اول در کانادا را چطور مدیریت کنیم

گفتگو با

زهرا

گفتگو با زهرا ؛ روانشناسی در کانادا

گفتگو با

محمدرضا

گفتگو با محمدرضا ؛ تجربـه تحصیل و کار در کانادا

گفتگو با

مریم

گفتگو با مریم ؛ پذیرش تحصیلی دانشگاه کویینز

گفتگو با

مبینا مبارکی

گفتگو با مبینا ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه یو بی سی کانادا

گفتگو با

مهدی هوشمندی

گفتگو با مهدی ؛ رشته نوروساینس در کانادا

گفتگو با

امیررضا عظیمی

گفتگو با امیررضا ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه ای تی اس مونترال

گفتگو با

فرزاد نیکزاد

گفتگو با فرزاد ؛ تجربه تحصیل پرستاری در کانادا

گفتگو با

شادی

گفتگو با شادی ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه مک مستر کانادا

گفتگو با

نرگس حیدری

گفتگو با نرگس ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه واترلو کانادا

گفتگو با

حمید تالی

گفتگو با حمید ؛ مهندسی شیمی در کانادا

گفتگو با

مژده مهدی زاده

گفتگو با مژده ؛ تجربه تحصیل فارماکولوژی در کانادا

گفتگو با

علی برجیان

گفتگو با علی ؛ رشته حقوق در کانادا

گفتگو با

سولا اکبریه

گفتگو با سولا ؛ تجربه تحصیل MBA در کانادا

گفتگو با

محمدرضا زمانی

گفتگو با محمدرضا ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه ویکتوریا

گفتگو با

حسین ایزدی

گفتگو با حسین ؛ تجربه تحصیـل مهنـدسی نفت در کانـادا

گفتگو با

علیرضا صبوخی

گفتگو با علیرضا ؛ تجربه تحصیـل در دانشگاه کنکوردیـا

گفتگو با

رضا

گفتگو با رضا ؛ تجربه تحصیل در دانشگاه کانادا وست

گفتگو با

لیلی قاضی زاده

گفتگو با لیلی ؛ مهندسی پزشکی در کانادا

گفتگو با

حمید

گفتگو با حمید ؛ تجربه کار کارگردانی انیمیشن در کانادا

گفتگو با

نیلوفر محتاط

گفتگو با نیلوفر ؛ برنامه ریزی شهری در کانادا

گفتگو با

محمود

تجربه تحصیل مهندسی مواد در دانشگاه مک گیل کانادا