تجربه تحصیل در دانشگاه ای تی اس مونترال

امیررضا عظیمی

دانشجوی ارشد مهندسی برق در دانشگاه ای تی اس مونترال

به اشتراک گذاری

سوالات گفتگو

لطفا خودتـون رو برای مخاطبین تراست معرفی کنیـد.

۰۰:۳۴

چی شد که شهر مونترال و دانشگاه ای تی اس رو انتخاب کردی؟

۰۲:۱۸

خوابگـاه دارین یا خونـه اجاره کردیـن؟ هزینـه و امکانـاتش چطوری هست؟

۰۵:۴۱

به نظرتون تحصیل توی رشته شما در کانادا و ایران چه تفاوت هایی داره؟

۰۸:۵۰

دانشگـاه شما چه خدمات رفـاهی به دانشجوهـاش ارائـه میده؟

۱۳:۴۲

هزینه بیمه دانشجویی از شهریه دانشگاه پرداخت میشه؟

۱۵:۳۴

ارتباط اساتید با دانشجوها، به خصوص دانشجوهای بین الملل دانشگاه چجوری هست؟

۱۹:۵۱

هزینـه تحصیـل و زنـدگی در مونتـرال چقـدره؟

۲۴:۱۱

میـزان حقوق آر ای مخارج زندگی رو چقدر پوشش میده؟

۲۷:۳۰

بعد از فارغ التحصیلی توی این رشته و قبل از ورود به بازار کـار، گذروندن دوره یا گرفتن مجـوز خاصی نیـاز هست؟

۳۴:۰۹

وضعیت فارغ التحصیلای رشته شما در کانادا چجوریه؟ راحت میشه کار پیدا کرد؟

۳۵:۴۳

درآمـد مهندسی برق در کانـادا چطور هست؟

۳۷:۵۴

زندگیتون در کانـادا نسبت به ایران چقدر تفـاوت کرده؟

۴۲:۵۵

صحبت پایانی یا نکته ای هست که بخـوای با مخاطبیـن بـه اشتـراک بـزاری؟

۴۶:۲۰

پرسش ها و پاسخ ها

سلام دوستان وقتتون بخیر باشه من یاسمن هستم و درخدمتتونم با یه گفت و گوی دیگه از طرف تیم تراست با آقای امیررضا عظیمی که دانشجوی مقطع ارشد مهندسی برق در دانشگاه ای تی اس مونتریال هستند. سلام عرض میکنم خدمتتون و امیدوارم که اطلاعاتی که میخوان رو از این ویدئو بتونن برداشت کنند. یه توضیح در مورد خودت میدی؟

من بچه تبریز هستم و همون دانشگاه تبریز هم رشته مهندسی برق، گرایش قدرت خوندم و بعد از اتمام درس، بلافاصله اومدم اینجا. یه گپ تقریبا چند ماهه بود که فکر کنم حتی به یک سال هم نرسید. بعد از این گپ ۹ ماهه به مونترال اومدم و دوره ارشدم رو شروع کردم. اینجا گرایش اونطوری که در ایران مهم هست، زیاد مهم نیست. برای مثال شخص میتونه توی چند تا مورد مختلف ریسرچ انجام بده و همه اینها لزوما توی یه گرایش نیستن. مثلا توی گروهی که من کار میکنم بیشتر تمرکزشون روی قدرت و کنترل هست ولی میبینیم که کارهای الکترونیکی هم انجام میدن، یعنی میکسی از اینها هست.

چی شد که مونترال و دانشگاه ETS رو انتخاب کردی؟

دانشگاه ای تی اس، یه دانشگاه صنعتی هست، یعنی رشته های علوم انسانی رو نداره و رشته های معدودی هست که اینجا تدریس میشه. وقتی داریم اپلای می کنیم آپشن چندانی برای انتخاب نداریم، من فقط برای اروپا و کانادا اپلای کردم که اروپا زیاد جواب ندادن. من در حد چند جا فقط اپلای کردم و در نهایت هم اومدم اینجا، اینجا هم دو تا آپشن داشتم و سعی کردم شهر بزرگ تری رو انتخاب کنم، شهری که شاید فرصت بیشتری برای رشد داشته باشه. مونترال شهر خوبیه و خوشحالم از انتخابم. انقدری که الان میدونم اون موقع شاید نمیدونستم. ولی میگم سعی کردم شهر بزرگ تر و جایی رو انتخاب کنم که فرصت بیشتری رو داشته باشه، در واقع این معیار اصلیم بود.

الان تو خوابگاه هستین یا خونه اجاره کردین؟ یا یک بازه ای خونه داشتین؟

من از زمانی که اومدم اینجا توی همین خونه که کنار دانشگاه هست، بودم. لطفی که اینجا داره اینه که سوییت دو خوابه هست و دو تا دانشجو می تونن اینجا زندگی کنن. اینجا تمام لوازم خانه مثل یخچال، میز کار و... رو هم داشت و محیط خیلی ساکتی هم هست. دانشگاه هم یکم سوبسیدی داشت چون اینجا ما بخوایم یک خانه کنار دانشگاه اجاره کنیم گرونه و بچه ها دوتا آپشن دارن که یا اینجا بیان بمونن یا دور از دانشگاه خونه اجاره کنند.

اینجا هزینش چقدر شد؟

هر نفر ماهی ۶۰۰ دلار میدیم. الان هرجای مونترال بخواید خونه تکی اجاره کنید باید ۱۰۰۰ تا ۱۱۰۰ دلار بدید و در این چند ساله قیمت خونه خیلی گرون شده. زمانی که من اومدم حتی اگر میخواستید جای دور خونه اجاره کنید باید ۷۰۰ دلار میدادید. اینجا هم نزدیک دانشگاه هست و هم قیمتش مناسبه به خاطر همین، همینجا موندم.

توی ایران هم مهندسی برق خوندی و الان هم داری توی کانادا مهندسی برق میخونی، میخوام ببینم که تحصیل در ایران و کانادا چه فرقی با هم داره؟

سطح تحصیلات در ایران و کانادا برای من فرق می کنه، من در ایران کارشناسی خوندم و اینجا کارشناسی ارشد، بخاطر همین زیاد نمیشه روی تفاوت ها حساب کرد و مقایسه کرد. ولی چیزی که در ایران دیدم و مشکلی که داشتم، این بود که هممون در انجام کار فنی زیاد دستمون باز نبود و کسانی که میخواستن کار فنی انجام بدن ، بیشترشون مجبور بودن پولش رو از جیب خودشون بدن. اینجا لطفش اینه که استاد ها هم کمکت میکنن، همه آزمایشگاه مجهز دارند و چند نفر هستند که مخصوص اون آزمایشگاه استخدام کردن که مثلا هر چیز مکانیکی روغنش سر جاش باشه، تجهیزات خراب نباشه و.... این باعث میشه که ما بتونیم همیشه از اینها استفاده بکنیم.اون ازمایشگاه هایی که ما تو ایران داشتیم، می رفتیم می دیدیم خیلی چیزهاش کار نمیکنه، کسی هم مسئولش نیست. این یک تفاوت عمده بود که اینجا دیدم، ضمن اینکه استادا هم مشکلی ندارن پول بدن و ساپورت مالی کنن، چون دولت یا کارخونه ها دارن ساپورت مالی میکنن. تفاوت دیگه فشاری بود که از طرف استاد وارد میشد و بیشتر بخاطر همون کمک مالی بود که داشت انجام میداد، وقتی یکی داره پول میده که کاری انجام بدین بالطبع انتظاراتش بیشتر هست، مثلا استاد اومد توی آفیس و گفت کجایی نیستی! نمیتونی بگی حوصله نداشتم، یعنی عملا میشی کارمند استاد البته خیلی انعطاف پذیر هستند. اینجا یکم انتظارات استادها بیشتر از ایران هست.

دانشگاه خدمات رفاهی دیگه ای هم به دانشجو ها ارائه میده؟

بیمه دانشجویی هست که خیلی عالی هست. سیستم بیمه کانادا تقریبا مشابه ایران هست، همه دفترچه بیمه دارن که از طرف دولت هست. البته همه چیز رو کاور نمیکنه و میری دکتر و داروخانه یکم تخفیف میگیری ، مگر بیمه تکمیلی داشته باشی که اونوقت کامل ساپورت میکنه. خیلیا جراحی میکنن حتی بدون بیمه تکمیلی و عملا پولی پرداخت نمیکنن. البته اینها محدود به سیتیزن های کانادا هست، یعنی کسانی که اقامت دائم تو کانادا دارن، که شامل ما نمیشه. دانشجوهای بین المللی تنها بیمه ای که میتونن بگیرن travel هست که خیلی مینیمال هست و چیزهای مختصری رو کاور میکنه. اگر دانشگاه این بیمه رو نمیداد خیلی سخت بود که ما بتونیم این بیمه رو بگیریم. کسایی که میتونن بیمه بگیرن اونهایی هستند که بیمه دولتی رو دارند و اگر بیمه دولتی رو نداشته باشی عملا هیچ سیستم بیمه ای قبول نمیکنه که کاور کنه شما رو.

شما هزینه جدایی بابت بیمه نمیدید؟

چرا هزینه میدیم. علاوه بر هزینه اگر این کاور نبود واقعا آپشن به درد بخور دیگه ای نداشتیم حتی اگر پول بدیم. ما حدود ۱۰۰۰دلار بابت این بیمه میدیم که بیمه ی دندان رو شامل نمیشه و برای بیمه دندان هم ۲۰۰دلار میدیم. از دیگر امکانات رفاهیش اینه که کامپیوتر همه جا هست، لایسنس ویندوز و متلب و آفیس رو رایگان به دانشجو ها میدن. ۱۰۰۰ترابایت به دانشجو ها میدن که واقعا خیلی کمک میکنه مثلا من خونه دارم کار میکنم و بعد میرم آفیس میتونم ادامش رو کار کنم، لزومی نداره که فلش ببرم و هزار تا کپی مختلف داشته باشم. امکانات ورزشی اینجا اینه که یه جیم خیلی بزرگ داریم به همراه ۳ تا سالن ورزشی، یه قسمتی که باید هزینه بدیم قسمت بدن سازی هست که قسمت خیلی بزرگی هست و باید ترمی پول پرداخت بشه.

استادها رفتار خاصی با دانشجوهای معمولی و دانشجوهای بین الملل دارن که متفاوت باشه؟

دانشکده ی ما خیلی دانشجوی بین المللی داره . من چیزی که دیدم بیشتر روی پروژه ها بوده، شاید پروژه هایی که به دانشجو های معمولی میدن جذاب تر و صنعتی تر از پروژه هایی باشه که به دانشجو های بین المللی میدن. به نظرم از روی نژاد پرستیشون نیست و علتش شاید اینه که یه سری از پروژه ها محرمانه هستن و نمیشه به دانشجوهای بین المللی داد، مخصوصا به ایرانی ها چون تحت تحریم اند. بعضی از قسمت های های تک الکترونیک بعضا به ایرانی ها داده نمیشه، قسمت های آکادمیکش رو میدن ولی قسمت های صنعتیش رو به ایرانی ها یا بین المللی ها عموما نمیدن. یا مثلا مونترال یه شهر بزرگ هواپیما سازی هست و پروژه هایی که شرکت های بزرگ هواپیماسازی دارند رو به ایرانی ها نمیدن. قسمت دیگه تفاوت روی پرداختی هاست، دانشگاه ما دانشگاه فرانسوی زبان هستش و بخاطر همین ما که ایرانی هستیم زیاد فرانسوی مون خوب نیست و این باعث میشه اونهایی که فرانسوی بلدن یکم درآمدشون بیشتر باشه. به غیر از اینها من تفاوتی ندیدم، تفاوتی که مثلا بگه چون شما دانشجوی بین المللی هستین این به شما تعلق نمیگیره. عموما ما بیشتر کار میکنیم و وسط هفته و آخر هفته نمیشناسیم، ولی خود کانادایی ها عمرا جلسه پایان هفته قبول نمیکنن و میگن که به چه حقی من رو جلسه دعوت کردی ولی ایرانی ها اینطور نیستن، چون ما عادت نکردیم و مشکلی نمیبینیم تو این موضوع.

هزینه ی دانشگاه و زندگی اونجا چجوریه؟

برای دانشجوی ارشد در دانشگاه خودمون سالی سه ترم داریم و هر ترم هزینش تقریبا ۵۰۰۰ دلار میشه. مینیمم واحدی که میشه برداریم، ۹ واحد هست. هزینه ترمتون میشه ۵۰۰۰ دلار که اگه بیشتر واحد بردارین، بیشتر هم میشه. این هزینه که سالی تقریبا ۱۵۰۰۰دلار میشه به اضافه ۱۰۰۰دلار بیمه، که میشه ۱۶۰۰۰دلار فقط هزینه دانشگاه هست. بعد از هزینه دانشگاه، بزرگ ترین هزینه ای که دارین، اجاره خونه هست که میتونه ماهی از ۶۰۰ تا ۱۰۰۰یا ۱۵۰۰دلار باشه. بستگی داره در چه شرایطی خونه بگیرید. اگه خونه لوکس بگیرین شاید ۲۰۰۰ دلار بابتش بدین، ولی خب هستن کسایی که خونه تک خواب میگیرن که چند نفری زندگی کنند که هزینشون رو مینیمم کنن و همه اینها بستگی به مدیریت خودتون داره. هزینه خورد و خوراک هم هست، که تقریبا میشه با ماهی ۲۰۰ ،۳۰۰ دلار خیلی راحت مواد اولیه گرفت و در خونه پخت و پز کرد و اگه بخواید بیرون بخورید یکم هزینتون بالاتر میشه. هزینه تلفن همراه یکم گرون تر از بقیه جاها هست که ماهی ۵۰ یا ۶۰ دلار میشه. برای حمل و نقل هم می تونید یک کارت نامحدود بگیرید که هزینه ماهانش برای دانشجو ها ۵۰دلار هست، که هزینه ی چشم گیری نیست و میتونید تمام ساعات روز بی نهایت سفر کنید.

شما فاندتون از RA بودنتون هست؟ میشه توضیح بدی که چقدر کافی هست و پوشش میده مخارجت رو؟

RAهای مستر اینجا معمولا بین 15 تا 17 هزار دلار می گیرن سالیانه، که بصورت دو هفته یکبار پرداخت میشه. 15000دلار رو فول میدن ولی کافی نیست، کسانی که میخوان بیان یا باید با خودشون پول آورده باشند یا بیرون بتونن کار بکنن. توی مونترال اکثر کارهایی که هست بیشترشون نیازمند بلد بودن زبان فرانسه هستن. مثلا اگر بخوایم فروشندگی کنیم باید فرانسه بدونیم، البته میتونیم جاهایی کار کنیم که با ارباب رجوع سر و کار نداریم ولی خب اونها سنگین تر هستند. مثلا می تونیم بریم توی آشپزخونه رستوران کار کنیم که کارش سخت تر هستش . با ۲۰ ساعت کار در هفته میتونیم ماهی ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰یا ۱۳۰۰دلار از این راه در بیاریم و این کامل کفاف هزینه ها رو میده. یه آپشنی که دانشگاه ما داره اینه که اگر معدلتون خوب باشه ترمی ۵۰۰۰ دلار تبدیل میشه به ۱۰۰۰دلار که گرفتنش خیلی سخت هست ولی من خودم یکی دو ترم این رو گرفتم و خیلی کمک هست در هزینه ها.

با توجه به ماهیت دانشگاهتون فکر میکنم که ارتباط نزدیکی با صنعت داشته باشه، این ارتباطش چجوری هست؟ آیا کمکی میکنه به فارغ التحصیل ها در ادامه برای کار پیدا کردن؟

آماری که خود دانشگاه میده، میگه که 60 الی 70 درصد کل پروژه هایی که توی ETS کار میشه و ریسرچ هایی که انجام میشه پایه صنعتی داره. یعنی پروژه رو صنعت برای دانشگاه تعریف کرده.مثل ایرانی ها نیست که استاد توی ذهنش این اطلاعات رو پرورش میده و یه چیز خارج از دسترسی طراحی میکنیم یا اصلا چیزی که در دنیای واقعی اصلا امکان پذیر نیست. اینجور پروژه ها در دانشگاه ما چون صنعتی هست خیلی کمتره که این باعث میشه خیلی از بچه ها برن توی اون کارخونه ای که براشون پروژه طراحی کرده ارائه بدن و با کارکنان اونجا ارتباط برقرار کنن و ایمیل بدن و حضوری ببیننشون و این ها باعث میشه بعد از فارغ التحصیلی در اون کارخونه ها کار پیدا کنن یا حداقل شناختی نسبت به صنعت داشته باشن. اگر هم نشه دیدم که چون استادهایی بودند که ارتباط صنعتیشون خیلی قوی بوده میدونستن کدوم شرکت ها پوزیشن باز دارند و دانشجو هاشون رو بعد فارغ التحصیلی معرفی کردند بخاطر همین هر چقدر آدم های بیشتری رو توی صنعت بشناسین کمکتون میکنه و انجام پروژه های صنعتی آپشن مثبتی هست و حتی اگر هیچکدوم از اینها کار نکرد، میتونیم آخرش بگیم که من رفتم همچین پروژه ای در فلان شرکت بیلیون دلاری که فلان مشکل رو داشت رو در مستر یا دکتری براشون حل کردم و این میتونه نکته مثبتی در رزومتون باشه.

به مجوز یا مدرک خاصی نیاز هست بعد از فارغ التحصیلی که بتونی کار کنی؟

نه، البته مجمع مهندسان هست که میشه مثل نظام مهندسی ما. بعضی کارها هست که ارتباط مستقیمی با بعضی دستگاه ها داری که میتونن خیلی خطرناک باشن، برای کار کردن با این ها باید مدرک داشته باشی و برای ایرانی ها گرفتنش خیلی سخت هست.

در کل بازار کار برای رشته ی شما در کانادا چطوری هست؟ مثلا کار راحت پیدا میشه یا نه، چه چالش هایی داره؟

دانشجوهای ایرانی که مستر و دکتری رو توی کِبِک گذروندن، مهمه که یکم فرانسه بدونن و این یکم زبان فرانسه دونستن در بازار کار خیلی کمکشون میکنه و باعث میشه راحت تر کار پیدا بکنن. افرادی بودن که چون یک کلمه هم فرانسه بلد نبودن، ده ها فرصت شغلی رو از دست دادن، در واقع تا آخرین مرحله رفتن و آخرش گفتن که فرانسه در چه حد میدونی و اینها گفتن هیچی و استخدامشون نکردن. بعضی از شرکت ها برای کارکنانشون کلاس های فرانسه میزارن ولی خیلی محدود هستند، به خاطر همین ندونستن زبان فرانسه خیلی آپشن هاتون رو اینجا محدود میکنه. من فکر نمیکنم کار پیدا کردن اینجا بیشتر از چهار پنج ماه طول بکشه. حالا هرچقدر زودتر اون پروسه اپلای برای کار شروع کنی، همونقدر سریع تر به جواب میرسی.

درآمد در رشته شما چطوره؟

در رشته ی ما بستگی داره که کجا و در چه صنعتی کار کنی. مثلا همون مهندس برق میتونه بره هواپیماسازی کار کنه یا تو صنعت خودرو یا توزیع برق کار کنه که درآمدهاشون فرق میکنه ولی میانگین حقوق حدود ۶۰ یا ۶۵ هزار دلار موقع ورود به کار هست که میتونه یکم کمتر یا بیشتر باشه. البته از این مقدار، باید ۲۵% به دولت کانادا مالیات پرداخت بشه.

خودت هدفت چیه؟ میخوای PHD رو ادامه بدی یا نه وارد بازار کار بشی؟

زمانی که اومدم اینجا بیشتر هدفم این بود که PHD ادامه بدم ولی الان بعد از یه مدتی که اینجا موندم و شرایط مهاجرتی رو دیدم حس میکنم که بهتره بعد از ارشد برم سر کار و هر موقع که خواستم و اگر دیدم که مناسبه و بهم کمکی میکنه دکتری هم بخونم. حس می کنم که ما اومدیم اینجا خودمون رو پیدا کنیم و بتونیم اقامت دائم بگیریم و زندگیمون رو اینجا شکل بدیم و بنظرم پیدا کردن کار و گرفتن اقامت دائم بیشتر کمک میکنه تا رفتن دنبال دکتری. خیلی از برنامه های مهاجرتی نیاز دارند که شما سابقه کار مهاجرتی داشته باشید و یک سال کار رو میخوان. منی که بلافاصله بعد از لیسانسم اومدم اینجا اون یک سال سابقه کار رو مثل خیلی از بچه ها ندارم و بخاطر همون ترجیح میدم برم سر کار یک سال سابقه کار داشته باشم و بعدش اقدام کنم برای اقامت و بعد برنامه ریزی کنم که آیا میخوام ادامه بدم به کار یا میخام دکتری بخونم یا اصلا اینجا میخوام بخونم یا جای دیگه که اون دستم رو خیلی بازتر میکنه.

زندگیت توی کانادا چقدر فرق کرده نسبت به زندگیت توی ایران؟

خیلی فرق کرده. مورد اولش استقلال مالی هستش. استقلال مالی که اینجا دارید رو توی ایران به هیچ وجه نمیتونستید داشته باشید. من توی ایران تدریس می کردم و اون پولی که بابت تدریس می دادن حتی کفاف حمل و نقل به اون محل رو نمی داد. هر کار پارت تایمی که توی ایران انجام بدین کفاف زندگیتون رو نمیده ولی اینجا میتونین ۲۰ ساعت در هفته کار کنین و یه زندگی مینیمال داشته باشید و این باعث میشه زود به استقلال مالی برسید. اینجا کارهای اداری خیلی آسون تره چون مجازی انجام میشه، ایمیل میدی جواب میدن، شاید ۲۰ دقیقه پشت تلفن باشی ولی کارت راه میوفته و لزوم نداره بری اون محل. شما اینجا هر کاری رو که می خواید می تونید توی خونتون انجام بدید مخصوصا در این کرونا. توی بانک حتی قبل از کوید هم چند نفر بیشتر نیستن، یعنی تعداد افرادی که کار میکنن همیشه بیشتر از مشتری هاست.

اگه نکته ای هست که دوست داری اضافه کنی خوشحال میشیم بدونیم.

چیزی که من اینجا دیدم اینه که حتی توی بازار کار هم زیاد براشون مهم نیست کجا درس خونده باشی، بیشتر براشون مهمه که چیا بلدی، زیاد دیدم که میگن مثلا ترجیح میدیم از پلی تکنیک مونترال یا ETS مهندس استخدام کنیم چون اینها بیشتر کارهای فنی رو بلدن. اگر میخواید اینجا درس بخونید و اینجا کار کنید حتی توی ایالت های دیگه هم کار کنید واقعا براشون مهم نیست توی چه دانشگاهی درس می خونید پس اگر این هدف رو دارید که بیاید اینجا اقامت بگیرید و زندگیتون رو اینجا شکل بدید زیاد مهم نیست توی چه دانشگاهی درس خونده باشید. بیشتر تمرکزتون روی استاد و پروژه ای باشه که انجام میدین تا اینکه چک کنید این ۳۰۵ بود و این ۳۱۵ پس اون دانشگاهی که رنکینگش ۳۰۵ بود بهتر هست. من میگم که زیاد روش تمرکز نکنید.

سایر گفتگوها

گفتگو با

آرمان بنارویی

تجربیـات پذیـرش کارشنـاسی ارشد در کـانـادا

گفتگو با

مهدی

تجربـه تحصیل و کار در کانادا

گفتگو با

آرش زرگر

تجربه تحصیل مهندسی مکانیک در کانادا

گفتگو با

شمیم رئیسی

تجربه اپلای تحصیلی کانادا در دوران کرونا

گفتگو با

آرش عسگری

تجربه پذیرش تحصیلی کانادا

گفتگو با

سعیده بیگدلو

تجربه فرصت مطالعاتی در کانادا

گفتگو با

امین

تجربه تحصیل مهنــدسی بــرق در کانــادا

گفتگو با

میلاد

تجربیـات تحصیل در دانشگاه یورک کـانـادا

گفتگو با

میترا افسری

تجربه بانوی موفق و کارآفرین ایرانی در کانادا

گفتگو با

حسین ایزدی

تجربه تحصیـل مهنـدسی نفت در کانـادا

گفتگو با

مبینا مبارکی

تجربه تحصیل در دانشگاه یو بی سی کانادا

گفتگو با

ملیکه احقاقی

تجربه تحصیل دیتا ساینس در کانــادا

گفتگو با

زهرا

تجربه تحصیل روانشناسی در کانــادا

گفتگو با

مهدی هوشمندی

تجربه تحصیل نوروسایـنس در کانـادا

گفتگو با

مژده مهدی زاده

تجربه تحصیل فارماکولوژی در کانــادا

گفتگو با

حمید تالی

تجربه تحصیل مهندسی شیمی در کانــادا

گفتگو با

نرگس حیدری

تجربه تحصیل در دانشگاه واترلو

گفتگو با

شادی

تجربه تحصیل در دانشگاه مک مستر

گفتگو با

محمدرضا زمانی

تجربه تحصیل در دانشگاه ویکتوریا

گفتگو با

علی برجیان

تجربه تحصیل رشته حقوق در کانادا

گفتگو با

سولا اکبریه

تجربه تحصیل MBA در کانادا

گفتگو با

علیرضا صبوخی

تجربه تحصیل در دانشگاه کنکوردیا

گفتگو با

حمید

تجربه کار کارگردانی انیمیشن در کانادا

گفتگو با

رضا

تجربه تحصیل در دانشگاه کانادا وست

گفتگو با

لیلی قاضی زاده

تجربه تحصیل مهندسی پزشکی در کانادا

گفتگو با

امیررضا عظیمی

تجربه تحصیل در دانشگاه ای تی اس مونترال

گفتگو با

فرزاد نیکزاد

تجربه تحصیل پرستاری در کانادا

گفتگو با

محمود

تجربه تحصیل مهندسی مواد در کانادا