تجربه اپلای تحصیلی کانادا در دوران کرونا
شمیم رئیسی
دانشجوی علوم مدیریتی دانشگاه واترلو
سوالات گفتگو
رزومه تحصیلی شما به چه صورت بوده و آیا مقاله داشتید؟
برای گرفتن مدرک زبان چه پروسه ای طی کردی؟
چطور شد که دانشگاه مورد علاقه ت رو پیدا کردی؟
ایمیل زدن برای دانشگاه های مختلف چه پروسه ای داره و چه تعداد ایمیل برای گرفتن پذیرش فرستادی؟
آیا ابتدا مصاحبه با استاد، سپس پر کردن فرم اپلای دانشگاه انجام می شه یا ترتیبشون برعکس هست؟
انجام مصاحبه با اساتید دانشگاه های کانادا چطور انجام می شود؟
در حال حاضر کیفیت کلاس های آنلاین دانشگاه در چه سطحی هست؟
آیا دانشگاه واترلو زمانی رو برای حضور دوباره در کلاس ها اعلام کرده است؟
آیا در حال حاضر که کلاس ها آنلاین هستند فاند به شما تعلق می گیرد؟
دانشگاه به صورت آنلاین چه خدماتی و در چه سطحی ارائه می دهد؟
در پایان توصیه و نکته ای هست که بخوای برای مخاطبین ما بگی؟
پرسش ها و پاسخ ها
شمیم جان سلام. خیلی خوشحالم که در کنار ما هستی. خیلی ازت ممنونم که قبول کردی تا تجربیات خودت را در اختیار ما بگذاری. ممنون میشوم کمی بیشتر از خودت برای دوستان خوبمان بگویی.
سلام. بله، حتماً. من شمیم رئیسی هستم. کارشناسی را علوم کامپیوتر دانشگاه تهران خواندم، ورودی ۹۴ بودم و الآن هم دارم مستر منیحمنت ساینس را در دانشگاه واترلو میخوانم. فعلاً آنلاین و از ایران دارم میخوانم. و تقریباً نزدیک دو سال سابقهی کار داشتم.
عزیزم بابت این موفقیتهایت تبریک میگویم. شمیم جان میشود کمی بیشتر از رزومهی تحصیلی خودت برایمان بگویی؟ مقاله داشتی یا نداشتی، معدلت چطور بود؟ چون برای خیلی از دوستان ما سؤال است که چه آیتمهایی در رزومهشان میتواند باعث شود پذیرش خوبی بگیرند.
معدل من حدود ۱۶ بود. فکر میکنم زیر ۱۶ و نیم بود، ولی خردهاش را یادم نمیآید. تافلم ۱۰۴ بود. من GRE هم دادم، که چون هدفم از اول آمریکا نبود، خیلی جدیاش نگرفتم و کوانت ۱۶۷ و وربال ۱۴۷ بودم. دیگر اینکه مقاله هم داشتم. من یک مقالهی کنفرانسی در رزومهام داشتم و داشتم روی پروژهی کارشناسیام هم کار میکردم که بهعنوان مقاله بفرستم؛ ولی این را در رزومهام ننوشته بودم. صرفاً بعداً، در مصاحبه با خود استاد گفتم. مثلاً سابقهی TA هم در رزومهام بود. جز اینها، چیز خاص دیگری نبود.
خب. درمورد زبان بهمان گفتی. آزمون تافل دادی، درست است؟
بله.
میشود کمی دوستان خوب ما را راهنمایی کنی که این پروسهای که طی کردی، چطور بود؟ سلفاستادی کردی؟ کلاس رفتی؟ چقدر طول کشید تا به آن نمرهای که میخواستی برسی؟
شاید این چیزی که میگویم سیستمش برای همه کار نکند. من، خودم، تقریباً سال دوم یا سوم دانشگاه یکسری کلاس رفتم، در حد یکی-دو ترم، که با فضای تافل کلاً آشنا شوم. که ببینم قضیه چیست. ولی بهنظرم مطالعهی شخصی بود که برای من جواب داد. و من تایم محدودی برای اینکه آماده شوم داشتم، همزمان کار هم میکردم. مجبور شدم که مستقیم سراغ تیپیاوها بروم و بیشتر با تیپیاو خودم را بالا کشیدم. ولی بهنظرم اگر خیلی پایهی زبان قوی نداشتم، احتمالاً باید خیلی بیشتر وقت میگذاشتم و باید پایهایتر این مسیر را شروع میکردم.
شمیم جان، شما رشتهات کامپیوتر بود؛ درست است؟ در دانشگاه تهران لیسانس گرفتی و الآن هم دانشگاه واترلو هستی. میشود به من بگویی چطور شد که این دانشگاه را انتخاب کردی؟ چه مزیتی داشت؟ آیا علت خاصی وجود داشت؟ فکر میکنید برای رشتهات مزیت خاصی دارد؟ کمی ما را بیشتر با دانشگاه خودت آشنا کن.
بله، حتماً. راستش من تقریباً دورهی راهنمایی چیزی شبیه تقدیرنامه از دانشگاه واترلو گرفته بودم که آن موقع با انجمن ریاضیدانان جوان ایران همکاری داشتند. از آن موقع کلاً این دانشگاه در ذهن من ماند. بیشتر میتوانم بگویم دلیل اصلی این بود که این دانشگاه را دوست داشتم. ولی حقیقتاً این است که دانشگاه واترلو یکی از قویترین دانشگاههایی است که ارتباط خیلی خوبی با صنعت دارد. دورههای آندرگرد و گرَد در واترلو معمولاً همراه با کوآپ هستند. گزینهی کوآپ برایشان وجود دارد که تقریباً کارآموزی حین تحصیل است. خب این خودش چیزی است که باعث میشود خیلی از دانشجویان کانادایی هم وقتی میخواهند دانشگاه خودشان را انتخاب کنند، به واترلو جدیتر فکر کنند. چون خیلی تأثیر خوبی در کار پیداکردن و کلاً همهچیز دارد. این ارتباط با صنعت این دانشگاه هم برای من خیلی جذاب بود؛ چون احتمال اینکه بخواهم وارد بازار کار شوم بیشتر از این است که بخواهم دکترا بخوانم. کلاً هم ازلحاظ موقعیت خود شهر، که خیلی شهر بزرگی نیست که هزینههای زندگی خیلی بالا باشد و کلاً شهر شلوغی باشد. هم اینکه جای پرتی نیست، یعنی یک ساعت با تورنتو فاصله دارد. کلاً بهنظرم موقعیت شهر هم چیزی بود که من درنظر داشتم و نکتهی مثبتی بود.
خب یعنی اشتغال پس از تحصیل یکی از چیزهایی بود که خیلی در انتخاب این دانشگاه اهمیت داشت؟
دقیقاً
خب ،این اطلاعات را خودت ازطریق جستوجو در اینترنت و پرسوجو از بچههایی که آنجا درس خوندهاند بهدست آوردی؟ چون خیلی از دوستان ما میگویند ما میخواهیم دانشگاه خوبمان را پیدا کنیم، ولی واقعاً نمیدانیم از چه راهی و چطور.
بله. واقعاً راه دیگری بهنظرم نمیرسد. احتمالاً همهی چیزهایی را که لازم داریم، گوگل به ما میگوید. بهنظر من پرسوجو کردن و گوگل ترکیب طلایی موفقیت است.
خب. موضوع دیگری هم که برای کسانی که قصد اپلایی دارند وجود دارد و سؤال است و شاید گیجکننده باشد، این است که داستان ایمیلزدن چهجوری است. چقدر باید ایمیل بزنیم؟ چند تا ایمیل باید بزنیم؟ چه زمانی را انتخاب کنیم؟ میخواهم ببینم شما این مسیر را چطور طی کردید.
خیلی خوب. جای سخت قضیه رسید. چیزی که من لازم میدانم اشاره کنم، این است که کلاً مسیر اپلای چیزی است که نمیشود در ۹۰درصد مواقع حکم کلی داد. یعنی صرفاً آدم میتواند بین گزینههای مختلف سبکسنگین کند و ببیند که بهنظر خودش کدام بهتر است. من میخواندم که میگفتند ششصد تا ایمیل زدیم... من میگفتم خدایا اینها به چه کسی ایمیل میزنند؟ و مثلاً این را درنظر نمیگرفتم که من کشورم را از قبل انتخاب کردم. من اروپا و آمریکا را کلاً از اول در لیستم نداشتم. دانشگاههای کانادا هم محدودند و اگر آدم بخواهد از صفر تا صد هم ایمیل بزند، زیاد نمیشود. ولی میتوانم بگویم که بهتر است آخر هفته ایمیل نزنند. این حکمی است که میشود داد، چون خیلی از اساتید آخر هفته ایمیلشان را چک نمیکنند. کلاً اتفاقی که برای من موقع ایمیلزدن افتاد، این بود که من ایمیل را میزدم و نهایت جوابی که میگرفتم این بود که «رزومهات خوب است، اپلای کن» و میدونم که این جوابی است که خیلیها را نگران میکند که یعنی من الآن چقدر شانس دارم؟ این جوابی که الآن به من داده شده است چقدر جواب مثبتی است؟ من بر پایهی همین ایمیلها اپلای را انجام دادم و هیچ استادی از قبل به من نگفته بود که اوکی است، من تو را میگیرم و اپلای کن. این را هم بگویم که خیلی از این بابت نگرانی نداشته باشند. یک اتفاقی که برای من افتاد این بود که یک استاد دانشگاه واترلو ایمیل زدم و او گفت که رزومهات خوب است و اسم من را هم بهعنوان سوپروایزر احتمالی در لیست بگذار و اپلای کن. من این کار را کردم و با اسم همان استاد هم اپلای کردم. ولی تقریباً نزدیک عید بود که تقریباً جواب اپلیکیشن بقیه داشت میآمد، من دیدم هیچ خبری نیست و هنوز نه ریجکتی هست و نه اکسپتی. من دوباره به این استاد ایمیل زدم و گفتم من اپلای کردم و اسم شما را هم گذاشتم، نتیجه چیست، گفت که بله الآن پروفایلت را دیدم، ولی من کس دیگری را گرفتهام. ولی من مثلاً احساس کردم که پایان پروندهی اپلای من رسیده است و تمام شد. درحالیکه من چند روز بعد ایمیل زدن به استادهای دیگر را شروع کردم و واقعیت را هم گفتم، که من اپلای کردم و اسم این استاد را هم گذاشتم، ولی ایشان میگویند که دانشجوی دیگری را قبول کردهاند و من الآن خیلی علاقه دارم که با شما کار کنم پروژهی شما و زمینهی کاری شما را خیلی دوست دارم. و بهطرز عجیبی جواب داد. یک استاد دیگری به من جواب داد و گفت که بیا مصاحبه کنیم و ببینیم چطور است. همان مصاحبه هم سبب خیر شد که به نتیجه رسید. یعنی من بارها در این بین دلیل داشتم که ناامید شوم و جا بزنم. یعنی جواب قطعی نداشتم و استاد گفت که من یکی دیگر را گرفتهام. من در همهی این قدمها میتوانستم جا بزنم و دیگر ادامه ندهم؛ ولی این کار را نکردم تا آخرین لحظه، تا آخرین قطرهی خونم تلاش کردم و توصیه میکنم که حتماً این کار را بکنند. نهایتش این است که جواب نه میشنوند و فاجعهای اتفاق نمیافتد.
پس میتوانیم بگوییم در این مسیر پشتکار و ناامید نشدن است که میتواند رمز موفقیت باشد؛ درست است؟
قطعاً همینطور است.
شمیم جان، درنهایت یعنی شما اول با استاد مصاحبه کردی و بعد برای خود دانشگاه فرم اپلای را تکمیل کردی؛ درست است؟
نه. من با استادِ اول مصاحبهای نداشتم. صرفاً روی ایمیل بود.
نه، برای دومی چه کردی؟
بله. برای دانشگاه اپلای کردم و تقریباً دو ماه بعدش به یک استادی ایمیل زدم و گفتم من اپلایی هم کردهام و دوست دارم اگر بخواهید الآن با شما کار بکنم. با آن استاد من مصاحبه کردم.
کمی از مصاحبه هم به ما میگویی که چگونه بود؟ چون این برای خیلی از دوستان ما اتفاق دلهرهآوری است؛ همهاش میگویند «چه میپرسند؟... باید چطور باشیم؟...» مخصوصاً درمورد زبان خیلی استرس دارند.
اول باید بگویم که واقعاً استرسشان را درک میکنم. حق هم دارند، چون آدمها حس میکنند این شانسی است که در طبق اخلاص بهشان داده شده و باید از آن بهنحو احسن استفاده کنند. میتوانم بگویم که استادها هم متوجه این قضیه هستند و خیلی با اخم پشت لپتاپ ننشستهاند که مچ شما را بگیرند، بیشتر میخواهند که نقاط مثبت شما را از بین آنهمه استرس پیدا کنند و شما را بگیرند. وقتی به مصاحبه رسیدید، یک اعتمادبهنفسی داشته باشید که تا اینجا آمدهاید. این خیلی چیز مثبتی است. استاد من درمورد این ازم پرسید که چرا من چرا رشتهی کامپیوتر را دوباره برای ارشد انتخاب نکردهام؛ این را از من پرسید و بعد هم ریزنمرات من را جلویش گذاشت و تکتک پرسید که این درس چطور بود، یا چه چیزهایی بهتان یاد دادند و چرا این درس را کم شدی... بهنظرم بدترین جایش همینجا بود که نامهی اعمال من جلویش بود. و اینکه تقریباً آخر مصاحبه بیشتر هدفش این بود که ببیند من چیزهایی را که او لازم دارد بلد هستم یا نه. این را هم یادم رفت بگویم که قبل از مصاحبه یک مقاله از خودش برای من فرستاد، مقالهی دکترای خودش بود. گفت «این را خلاصه کن و تا روز قبل از مصاحبه برای من بفرست که من ببینم مقالههای این زمینه را میتونی بفهمی و با آن پیش بروی یا نه.» و بعد در مصاحبه از این مقاله هم سؤال میپرسید که بهنظرت اینجا چطور بود، آنجا چطور بود. در آخر مصاحبهی اول به من گفت که لطفاً برو فلان مبحث را بخوان و ما یک مصاحبهی دیگر هم داشته باشیم. در آخر مصاحبهی دوم بود که به من گفت نتیجه مثبت است و من میخواهم با شما کار کنم. یعنی من دو تا مصاحبه داشتم.
خدا را شکر که با موفقیت تمام شد. شمیم جان، ما میدانیم که شما جزء آن دسته از بچههایی هستی که به غول کرونا خوردهاند و متأسفانه نتوانستهاند بروند و همینجا ماندهاند. بعضیها مرخصی گرفتهاند و بعضیها آنلاین گذراندهاند. میدانم شما جزء کسانی بودی که تصمیم گرفتهای ترم را آنلاین بگذرانی. کمی هم از این موضوع برایمان بگو. چون این وضعیتی است که معلوم نیست بعضی از کشورها کی مرزهایشان را باز کنند و دوستان ما میخواهند اپلای کنند، ولی نمیدانند که این پروسهی آنلاین طیکردن چطور پیش میرود و کیفیت کلاسها چطور است. اگر امکانش هست، برایمان بیشتر توضیح بده.
بله. حتماً. بهنظرم نکتهی خیلی مهمی و مثبت این بود که دانشگاهها خیلی سریع روی سیستم آنلاین سوئیچ کردند و میدانم که خیلیهایشان اتوماسیونهای خیلی قویای دارند. مثلاً خودشان وبسایت دارند و خیلی تمیز و خوب کار میکند و تقریباً مشکلی از این لحاظ نیست. ازلحاظ اینکه شما به محتوای درس دسترسی داشته باشید و بتوانید با استاد و همکلاسیهایتان ارتباط داشته باشید، اینها خیلی مشکلساز نیست. یکسری محدودیتها هم البته هست؛ آن هم موقع استفاده از پلتفرمهای میتینگ آنلاین است که اکثر آنهایی که آنجا خیلی طرفدار دارد، ما مجبوریم با ویپیان به آنها دسترسی داشته باشیم که کمی مشکل ایجاد میکند. ممکن است سرعت را کم کند و قطعووصلی زیاد داشته باشد. ولی حتی کلاسهایی که آنلاین برگزار میشوند، یعنی در این پلتفرم برگزار میشوند، ضبط میشوند و بعداً در سایت درس آپلود میشوند. بنابراین، جای نگرانی نیست که دسترسی نداشته باشیم. میتوانیم بعداً برویم ویدیو را ببینیم. من از این لحاظ خیلی مشکل خاصی با دسترسی به محتوا نداشتم. شاید چیزهای کوچکتری باشد، مثل دسترسی به کتابها، که باز هم قابلحل است؛ نهایتش این است که از خود استاد میتوانند بخواهند که منبع را بهشان برساند.
شمیم جان، الآن دانشگاه تایمی برای ورود به کانادا بهتان اعلام کرده است؟
نه. دانشگاه تایمی برای این قضیه ندارد. از طرف خود سفارت یک تایمی اعلام شده بود و آن هم فکر کنم سپتامبر سال پیش بود. همان موقع که مرزها بسته بود، گفتند که ما به جای ویزا بهتان یک اجازهی تحصیل آنلاین میدهیم و با آن میتوانید تا آوریل ۲۰۲۱ خارج از مرز کانادا هم تحصیل کنید و این جزء بازهی تحصیل شما حساب میشود. یعنی اینطور نیست که بگویند نه، خارج از کانادا بودید. من روی حساب همین موضوع تصمیم گرفتم که تا آن موقع از ایران آنلاین بخوانم؛ یعنی تا آوریل ۲۰۲۱. با اینکه من الآن ویزا را هم دارم، ولی ترجیح خودم این بود. اگر بچهها ویزا داشته باشند و مرز باز باشد، میتوانند بروند. از این لحاظ کانادا مشکلی ندارد.
شمیم جان، شما جزء آن دسته از دانشجویانی بودی که توانستی از دانشگاه فاند و کمکهزینهی تحصیلی بگیری؛ درست است؟
بله
خب، الآن سؤال خیلی از بچهها این است که وقتی در کانادا حضور ندارند و در دانشگاه حضور فیزیکی ندارند و آنلاین تحصیل میکنند، آیا باز هم دانشگاه کمکهزینه را بهشان میدهد، یا اینکه بهشرط حضور در دانشگاه و حضور فیزیکی در کلاسهاست؟
درمورد این، من نمیتوانم حکم کلی بدهم، چون از خیلی از دانشگاهها اطلاع ندارم. ولی در دانشگاههای بزرگی که تا الآن شنیدهام، واترلو، تورنتو، یوبیسی و مکگیل، مطمئنم که فاندتان پیش دانشگاه میماند، یعنی به شما پرداخت میشود، ولی هنوز نزد دانشگاه است و فقط منتظرند که شما یک شمارهی حساب کانادایی بهشان بدهید تا آن فاند را به شما منتقل کنند. اینطور نیست که شرط حضور در کانادا وجود داشته باشد. منتها محدودیتی که ایجاد شده این است که خیلی از بچهها نمیتوانند آنجا TA بشوند. این معمولاً کمکهزینهی خوبی، حتی برای کسانی است که فاند دارند. منتها چون TA کار محسوب میشود، شما باید حتماً اِستادیپرمیت و شمارهی حساب کانادایی داشته باشید. و این دو چیزهاییاند که به حضور فیزیکی شما در آنجا نیاز دارد. یکیاش را در مرز میگیرید و برای آنیکی هم آنجا باید حساب باز کنید. این است که محدودیت ایجاد کرده است، وگرنه اسکالرشیپهایی که جایزه حساب میشوند، پرداخت میشوند و مشکلی ندارد.
الآن که شما این دو ترم را آنلاین اینجا گذراندهای، بخشی از اسکالرشیپت که مربوط به این دو ترم بوده نزد دانشگاه است و بعداً میتوانی ازشان دریافت کنی؟
بله
عزیزم، ما میدانیم که شما هنوز نرفتهای و هنوز در ایران هستی. ولی خب گفتم ازت بپرسم از خدمات دانشگاه چقدر آگاهی داری؟ بهرحال در آن پروسهای که داشتی درموردش تحقیق میکردی، خوابگاهش چطور است، شرایط حملونقل و کمکهزینهای که بهتان میدهند و همهی خدماتی را که دانشگاهتان ارائه میدهد در چه سطحی میبینی؟
حقیقتش، خدماتی که الآن دانشگاه میدهد کمی بهخاطر کرونا محدود شده است، ولی یکی از چیزهایی که من خیلی دوست داشتم و لازم میدانم که اشاره کنم، برنامهی قرنطینهای است که دانشگاه ارائه داده است. بهمدت دو هفته قرنطینه را در هتل میگذرانید و غذایتان را هم دانشگاه تهیه میکند و حتی از فرودگاه تا هتل هم شما را میرسانند و همهی اینها هزینهاش از جیب دانشگاه پرداخت میشود. این چیزی است که برای دانشجو خیلی خیلی کمک بزرگی است، مخصوصاً الآن که باید دو هفته در یک جا قرنطینه شود و جایی نمیشود برود. بهنظرم این چیزی است که خیلی کمک بزرگی محسوب میشود. مورد دومی هم که من خیلی خوشم آمد، بحث ساپورت روحی و عاطفی و کمکهای روانشناسیای است که دانشگاه ارائه میدهد. تقریباً هر هفته یا هر ماه ایمیلهایی با این مضمون میآید که شما هر موقع نیاز به کمک داشتید، ما هستیم و میتوانید با این آدمها در تماس باشید. این بهنظرم خیلی نکتهی مثبتی است، چون مهاجرت چیزی است که خیلی بالا و پایین عاطفی دارد. در خصوص خوابگاه هم میدانم که دانشگاه خوابگاه خیلی خیلی مناسبی دارد. باور عموم بر این است که معمولاً خوابگاهها خیلی گرانتر از خانههای بیرون است و خیلیها اصلاً دنبال خوابگاه گرفتن نمیروند. ولی میدانم که خوابگاههای دانشگاه واترلو خیلی اختلاف قیمت آنچنانیای ندارند و خانههای دوطبقه و دوخوابهای هستند که خودشان سرویس رفتوآمد به دانشگاه دارند و اگر که مینیمم اجارهی ماهیانه را، خارج از خوابگاه، هفتصد دلار در ماه درنظر بگیریم، اجارهی خوابگاه هشتصد دلار در ماه است. ولی خب امکاناتی که بهمان میدهد، بهنظرم این اختلاف قیمت را جبران میکند.
شمیم جان، من اکثر سؤالاتی را که خودم داشتم و دوستان ازمان خواسته بودند که از شما بپرسیم پرسیدم. اگر نکته یا توصیهای برای بچههای ما داری، بگو. بالأخره شما این مسیر پرفراز و نشیب را طی کردی و با موفقیت هم طی کردی. خیلی از دوستان ما ممکن است اول راه باشند. دغدغهی زبان هست، فضای رقابتیای که برای دانشگاههای کانادا وجود دارد، کرونا که مزید بر همهی دردها شده است... اگر چیزی هست که خودت میخواهی بهمان بگویی، هرچه میخواهد دل تنگت بگو؛ ما میشنویم.
من میخواهم یک بار دیگر تأکید کنم که خیلی خیلی پروسهی عجیب و نامشخصی است. برای همه یک جور پیش نمیرود. یک چیزی که من لازم میدانم به همه، به هرکسی که از این به بعد میبینم، بگویم این است که اصلاً ناامید نشوند، جا نزنند و با یکسری قانون ازپیش تعیینشده جلو نروند و تا جایی که میتوانند تلاش کنند و معمولاً آخرش پشیمان نمیشوند، اگر که این کار را بکنند.
همت قوی میخواهد. بهرحال برای چنین هدف بزرگی خیلی باید تلاش کرد.
دقیقاً
ممنونم عزیزم. خیلی لطف کردی. خیلی خوشحال شدیم که در خدمتت بودیم. به ما و دوستانمان کمک کردی و تجربیات باارزش خودت را در اختیار ما گذاشتی. امیدوارم که هرچه زودتر راهها باز شود و بلای کرونا از سر مردم باز شود و شما بتوانی بروی و در خود دانشگاه تحصیل کنی و از امکانات آنجا نهایت استفاده را ببری.
خیلی ممنونم. مرسی که این فرصت را در اختیار من قرار دادید. خدانگهدار.
در مورد ویزای کانادا در دوران کرونا بیشتر بدانید:
سایر گفتگوها
آرمان بنارویی
تجربیـات پذیـرش کارشنـاسی ارشد در کـانـادا
مهدی
تجربـه تحصیل و کار در کانادا
آرش زرگر
تجربه تحصیل مهندسی مکانیک در کانادا
شمیم رئیسی
تجربه اپلای تحصیلی کانادا در دوران کرونا
آرش عسگری
تجربه پذیرش تحصیلی کانادا
سعیده بیگدلو
تجربه فرصت مطالعاتی در کانادا
امین
تجربه تحصیل مهنــدسی بــرق در کانــادا
میلاد
تجربیـات تحصیل در دانشگاه یورک کـانـادا
میترا افسری
تجربه بانوی موفق و کارآفرین ایرانی در کانادا
حسین ایزدی
تجربه تحصیـل مهنـدسی نفت در کانـادا
مبینا مبارکی
تجربه تحصیل در دانشگاه یو بی سی کانادا
ملیکه احقاقی
تجربه تحصیل دیتا ساینس در کانــادا
زهرا
تجربه تحصیل روانشناسی در کانــادا
مهدی هوشمندی
تجربه تحصیل نوروسایـنس در کانـادا
مژده مهدی زاده
تجربه تحصیل فارماکولوژی در کانــادا
حمید تالی
تجربه تحصیل مهندسی شیمی در کانــادا
نرگس حیدری
تجربه تحصیل در دانشگاه واترلو
شادی
تجربه تحصیل در دانشگاه مک مستر
محمدرضا زمانی
تجربه تحصیل در دانشگاه ویکتوریا
علی برجیان
تجربه تحصیل رشته حقوق در کانادا
سولا اکبریه
تجربه تحصیل MBA در کانادا
علیرضا صبوخی
تجربه تحصیل در دانشگاه کنکوردیا
حمید
تجربه کار کارگردانی انیمیشن در کانادا
رضا
تجربه تحصیل در دانشگاه کانادا وست
لیلی قاضی زاده
تجربه تحصیل مهندسی پزشکی در کانادا
امیررضا عظیمی
تجربه تحصیل در دانشگاه ای تی اس مونترال
فرزاد نیکزاد
تجربه تحصیل پرستاری در کانادا
محمود