تجربه تحصیل در دانشگاه یو بی سی کانادا
مبینا مبارکی
دانشجوی دکتری مهندسی کامپیوتر دانشگاه بریتیش کلمبیا کانادا
سوالات گفتگو
در مـورد خودتـون برامـون بگیـن.
روز اول حضورتـون توی کـانـادا چطور بـود؟
وضعیت اجـاره خانـه و خوابـگاه چطور هست؟
کسی که میخواد برای این رشته شما اپلای کنه، چه مهـارتهـا یا نـرم افـزارهـایی بهتـره بـلد باشـه؟
به نظرتون تحصیل توی کانادا و ایران چقـدر تفـاوت داره؟
دانشگـاه چه خدمـات رفـاهی به دانشجوها ارائـه میده؟
میـزان خرج ماهیانـه چقـدر هست؟ فاندی که گرفتیـن کفـاف مخارجتون رو میـده؟
پروسـه گرفتـن سیـم کارت چجوریـه؟ شرایـط ویـژه ای بـرای دانشجـوها وجـود داره؟
چـه مـدارکی برای بـاز کردن حسـاب بانـکی نیـاز هست؟
تـوی ایـن مدت از/به ایـران انتقـال پـول داشتیـن؟
شرایـط گرفتـن TA/RA در دانشگـاه شما چطور هست؟ آیـا هـر کسی کـه اپـلای کنـه بهش تعلـق می گیـره؟
در مورد سایت superprof.com برامون توضیح بدید.
اگر صحبت پایانی یا نکته ای هست که تمایل دارید با مخاطبینمون به اشتراک بزارید، بفرمایید.
پرسش ها و پاسخ ها
سلام دوستان. وقتتان بخیر. من یاسمن هستم. با گفتگویی دیگر از طرف تیم تراست در خدمتتان هستم، با خانم مبینا مبارکی که دانشجوی رشتهی Electrical and Computer Engineering مقطع دکتری دانشگاه یوبیسی هستند. خیلی خوشحالیم که در خدمتشان هستیم. سلام مبینا جان.
سلام به همه. امیدوارم که حالتان خوب باشد.
مرسی از وقتیکه در اختیارمان گذاشتی. شروع میکنی کمی راجع به خودت بگویی؟ کجایی هستی؟ کجا زندگی کردی؟
بله. حتماً. مبینا هستم. تهران به دنیا آمدهام. تهران بزرگشدهام. رشتهام در کارشناسی ارشد مکانیک بوده است. کارشناسی را در دانشگاه شهید بهشتی بودهام. ارشد را در شریف خواندهام و الآن هم دکترا را در یوبیسی دارم میخوانم.
بسیار عالی. یک سؤالی که برای همه خیلی جذاب است و برای من هم خیلی جالب است، این است که کلاً آن روز اول مهاجرت، آن روز اولی که وارد کشور دیگری میشوی، آن روز چه جوری است. چه حالتی دارد؟ چه بهت میگذرد؟
بله. واقعاً آن روز اول خیلی سخت است؛ یعنی دوری از خانواده و اینکه همهچیز خیلی جدید است، حتی بیسیکترین چیزهای زندگی. میخواهی خرید بکنی، نمیدانی از کجا باید خرید بکنی. میخواهی سوار اتوبوس شوی، باید ببینی مثلاً قانون اتوبوسشان چیست، کارت اتوبوس چیست. ممکن است برای ارتباط برقرار کردن با بقیه چالش زبان داشته باشی. خواب آدم حتی به هم میریزد. اگر یک کشوری باشی که خیلی از ایران دور باشد، شب و روزت قاتی میشود. همهی این چالشها هست و یک مقداری اینها شاید روزهای اول سخت باشد، ولی به نظر من کاملاً گذراست. همهچیز درست میشود.
برای شما مثلاً کیس خاصی در ورودتان، در فرودگاه، اتفاقی نیفتاد؟
من که کلاً در این زمان کرونا بودم، یعنی کلاً همهش کیس خاص بودم. چون خیلی این پروتکلهای بهداشتی را باید رعایت میکردیم. آن زمانی هم که من آمدم، ابتدای این بود که تازه پروازها راه افتاده بود. من در فرودگاه چهارده ساعت توقف داشتم. آن خیلی چالش بزرگی بود، وقتی در تورنتو بودم. خدا را شکر که با یکی از دوستانم بودم. اگر سعی کنید یک نفر را پیدا کنید که در سفر همراهتان باشد، خیلی کمک میکند. چون در این چهارده ساعت، شب، یکیمان کشیک میداد و یکی میخوابید. این خیلی کمک میکرد که حالمان بهتر باشد که وقتی در فرودگاه خوابمان میبرد، یکی حواسش به بارها باشد؛ اما در کل، بله به خاطر کرونا شرایط خیلی سختتر شده بود.
بله. طبیعتاً همهجا سخت شده بود. شما الآن خوابگاه هستید یا خانه دارید؟
من الآن خانه دارم.
راجع به خوابگاه اطلاعاتی داری که مثلاً چطور است و چه امکاناتی را ارائه میدهد، یا نه؟
بله. ببینید کلاً دو انتخاب هست. یکی اینکه خوابگاه بگیریم. معمولاً خوابگاهها خیلی نزدیک دانشگاه هستند. برای یوبیسی هم نزدیک ساختمانهای دانشگاه است. ولی نکتهای که وجود دارد این است که برای دانشگاههای مختلف فرق دارد. باید ببینید، چک کنید. خوبی خوابگاههای یوبیسی این است که نزدیک دانشگاه است. ولی کلاً غرب ونکوور است و از فروشگاههای مختلف و اینها خیلی دور است. اگر بخواهید مثلاً بیایید خرید کنید، کمی ممکن است اذیت شوید. یا کلاً از مرکز شهر و امکانات دیگر کمی دورتر است. از طرف دیگر هم ازنظر هزینهای، اگر بتوانی خانهای بگیری و با یک نفر شریک شوی، در ونکوور خیلی بهتر درمیآید. در کل باید بسنجیم، ببینیم کدام بهتر است. معمولاً بچهها در روزهای اول، یعنی سال اول یا ترم اول که میآیند، ترجیحشان خوابگاه است. چون هیچ جا را نمیشناسند. نمیدانند چطور باید خانه بگیرند. مثلاً یک ترم به خوابگاه میروند، بعد عوض میکنند؛ اما اگر بشود از اول، یک نفری را پیدا کنید، مخصوصاً کسی که آنجا تو خود ونکوور باشد و بتواند خانه را از نزدیک ببیند، خیلی گزینهی بهتری است که خانه بگیرید.
درواقع یعنی هزینهی خوابگاه هم بیشتر میشود؟
برای یوبیسی اینطوری است. ممکن است برای دانشگاههای دیگر فرق داشته باشد. در کل یک مشکلی هم که کلاً خوابگاه دارد این است که معمولاً میگوید اپلیکیشن پر بکنید. بعد ممکن است با این اپلیکیشنی که تو پر میکنی، اتاق بهت برسد، ممکن است بهت نرسد؛ یعنی این یک عدم قطعیت بزرگی است. درهرصورت، در ذهنت باید این خانه باشد. معلوم نیست با چه کسی میخواهی باشی، اگر میخواهی سوییت شیر بگیری؛ نفر دیگر کیست؟ اما اگر خانهی شیر بگیری، خودت میتوانی انتخاب کنی و دنبال یک نفر باشی.
بعد خانه پیداکردن چطوری است؟ مثلاً راحت پیدا میشود یا نه بههرحال طول میکشد؟
ببینید این خیلی بستگی به شهر دارد، اینکه کجاییم. مثلاً در شهرهای بزرگ، مثل ونکوور، راحتتر خانه پیدا میشود. اگر دنبال همخانهی ایرانی هستید که همخانهی ایرانی راحتتر پیدا میشود. الآن به خاطر شرایط کرونا، خیلیها نیامدهاند و شاید شهر خالیتر از حالت عادیاش باشد، باز خانه بهتر پیدا میشود؛ اما در شهرهای کوچک یکمقدار سختتر است. چون کلاً انتخابها کمتر میشود. یکسری سایتها هستند، در فیسبوک هست. اگر آدم خودش بخواهد بگردد، اینجاها میتواند راحتتر پیدا کند.
راجع به حملونقل در ونکوور هم یک اطلاعاتی بهمان میدهی؟ اینکه چه جوری است و مثلاً دانشگاه تخفیف خاصی یا کارت به خصوصی به دانشجوها میدهد؟ یک توضیحی به ما بدهید.
ببینید اینجا در شهریه یکچیزی بهنام یوپَس هست؛ یعنی وقتی شهریه را پرداخت میکنید، یک مقداری هم برای یوپس میدهید. آن باعث میشود که وقتی میخواهید حملونقل انجام بدهید، یک کارتی مثل کارت مترو میگیرید. به آن کام پس کا میگویند. آن را که میگیرید، میتوانید به همان یوپستان لینک کنید؛ یعنی شما فقط هزینهی خرید آن کارت را میدهید. بعد بهصورت بینهایت، هر جا که میخواهید بروید، با همان یوپسی که در شهریه دادهاید میتوانید بروید. هم اتوبوس و هم مترو است. ازنظر حملونقلی فکر نمیکنم دیگر مشکلی داشته باشید. ولی در حوزهی ونکوور باید باشد.
خب حالا به قبل از اپلای برمیگردیم. یکسری چیزها را راجع به ونکوور گفتیم. طبیعتاً خیلیها سؤالشان این است که برای اینکه بخواهند در رشتهی شما اپلای کنند، چه مهارتهایی خوب است داشته باشند. چه نرمافزار خاصی نیاز دارند که بلد باشند که برایشان بهتر باشد، رزومهشان بهتر باشد؟
رشتهای که من دارم، در حوزهی هوش مصنوعی، ماشین لرنینگ است. این رشته کلاً یک چیز خاصی نیست؛ یعنی شما هر رشتهای داشته باشید، میتوانید هوش مصنوعی را بهش اضافه کنید. برای همین یک نرمافزار خاص نیست؛ اما مثلاً برای خود ماشین لرنینگ، برای اینکه بخواهید شروع بکنید مفهوم هوش مصنوعی را تازه یاد بگیرید، فکر میکنم کورسهای اندرگر در کورسرها خیلی کمک میکند. چون خیلی در تئوری نمیرود که توضیح بدهد و خستهکننده باشد، کاربردی میگوید. نرمافزار هم برای کد زدن، به نظر من پایتون خیلی بهتر است. چون هم درنهایت در صنعت که وارد میشوید، اکثراً یا پایتون کار میکنند، یا سیپلاس پلاس. بعد هم اینکه نسبت به زبانهای برنامهنویسی دیگر راحتتر است. شما میتوانید با پایتون کار کنید، بعد به زبانهای دیگر منتقلش کنید.
شما اگر بخواهی برایمان تحصیل در ایران و کانادا را مقایسه کنی، چه تفاوتی با هم دارد؟ به نظرت چه میتوانی بگویی؟ چه سختترش میکند؟
به نظرم خیلی سؤال سختی است. چون حالا همه میگویند خارج خوب است و همهچیزش بهتر است. ولی خب یکسری مقایسههایی باید انجام بشود. یکسری فاکتورهایی هست. نمیشود بگویی صد درصد خارج خوب است و دانشگاههای ایران خوب نیست. خب از نظر استادها و امکاناتی که اینجا هست، به نظرم در رشتهی من، چیزهایی که من تا الآن در مدتی که اینجا بودم دیدم، خیلی خوب است. چون مخصوصاً رشتهی من رشتهی جدیدی است. در ایران هنوز کامل جا نیفتاده است. هم برای کارکردن در آینده مثلاً هم ممکن است انتخاب کمتر باشد، هم اینکه، چون رشتهی جدیدی است، دانشگاههای کمتری وجود دارد. یا مثلاً لبها امکانات کمتری دارند. ولی اینجا از این لحاظ خیلی خوب است. یک نکتهای هم هست که شاید این برای کیس من باشد، اما خب پروژهای که در دانشگاه کار میشود خیلی به صنعت لینک است؛ یعنی همزمان که داری این پروژهات را انجام میدهی، داری یک پروژهای در صنعت هم انجام میدهی. این در ایران شاید یکمقدار کمرنگتر باشد؛ اما خب فکر میکنم که این میتواند یک نکته باشد. منفی هم اینکه صد درصد این است که بالأخره استادی که شما در ایران باهاش صحبت میکنی ایرانی است؛ یعنی هم فرهنگها شبیه است، هم اینکه دیگر مشکلات زبان صحبت کردن نداری. خیلی راحت میتوانی ارتباط برقرار کنی؛ اما اینجا ممکن است اولهایش یکسری چالش باشد. همان اول که میتینگ را میبینی، اولین چالش این است که باید به استاد سلام بکنی یا نکنی. چون یکسری استاد هست که اصلاً تا حالا به هم سلام نکرده است، ایمیلش را با اسم من شروع میکند. برای همین، این چالشهای اولیه برای خود استاد هست. ولی خب چالش چیزهایی است که میگذرد.
طبیعتاً خب استاد دارد یک فاندی میدهد، یک هزینهای میکند، فکر میکنم طبیعتاً باید سختتر هم بگیرد.
خب میگویم، خیلی بستگی به استاد هم دارد. اینجا دربارهی خیلی از استادها شنیدهام که مثلاً حتی ساعتی که بچهها باید در آزمایشگاه بزنند هم ساعت میزنند. دقیقاً اینقدر ساعت باید بیایید، چون پول میدهید. ولی استاد من خیلی سختگیر نیست. بیشتر برایش نتیجه مهم است؛ یعنی آن چیزی که میخواهم این است که ببینم نتیجهی کار چه میشود.
خیلی هم خوب. ارتباط استاد با دانشجو چطور است، مخصوصاً بینالمللی یای اینترنشنال؟ آیا فرق دارد؟
ببینید اینجا کاناداست. کلاً میشود گفت که خیلیها مهاجرند؛ یعنی آدم دامستیک خیلی کم پیدا میشود. برای همین، این قضیهی اینکه با آدمهای مختلف جورهای مختلف برخورد کنند اینجا خیلی کمرنگ است. چون خیلی به نژادپرستی و اینها خیلی اهمیت میدهند. ممکن است در اروپا یک مقداری این پررنگتر باشد، ولی در کانادا فکر نکنم این قضیه اصلاً خیلی بُلد باشد.
تقریباً یکی است؟
بله. یکی است.
راجع به خدمات رفاهی دانشگاه هم یک توضیحی میدهی؟ بهجز حالا خوابگاه، چه خدماتی را ارائه میدهد؟
ببینید الآن که واقعاً چون کروناست، چون همهی کلاسها آنلاین است، تقریباً چیزی نیست؛ اما خب در شهریه هم ریز شهریه را مینویسد که چه مبلغهایی را باید پرداخت کنیم. یکسری چیزها هست برای اتلتیک و ریکرییشن است. من این را شنیدهام که دانشگاه باشگاه دارد. یک همچین چیزهایی را برای ورزش فراهم میکند. دانشگاه بیمه هم میدهد. چون کانادا ایالت به ایالت فرق دارد، اما در ایالت بریتیش کلمبیا، همهی کسانی که در این ایالت هستند باید بیمهای به اسم اماسپی داشته باشند که خب مثلاً هزینهی درمانگاههایی که میروی یا اکثر داروهایی که میگیری حالت رایگان درمیآید؛ اما سه ماه اولی که دانشجوها به اینجا میرسند، این اماسپی فعال نشده است. دانشگاه برای این سه ماه اول یک بیمهای را برای شما فراهم میکند که مثلاً بهجای اماسپی باشد و دانشجوییتان فعال بشود. فعلاً اینها را یادم میآید که هست؛ اما من هنوز به خاطر شرایط کرونا خودم خیلی تجربهی امکانات رفاهی نداشتهام.
اکثر بچههایی که در این بازهی کرونا رفتهاند واقعاً بهشان ظلم شده است. هم سنفی دادند، هم نتوانستند استفاده کنند.
آره واقعاً.
انشاءالله که زودتر تمام شود که بتوانی از همهاش استفاده بکنی.
ممنونم. مرسی.
مسئلهی مهمی که طبیعتاً سؤال همه است خرج است؛ که خرج ماهیانه چقدر است و اینکه اگر شما بخواهی مقایسه بکنی، آیا فاند کفاف خرجت را میدهد یا نه؟
ببینید برای ویزا اینها را باید بنویسی که خرج ماهیانه چطوری است. من خیلی از بچهها میپرسیدم. یا الآن که با هزینهی خودم مقایسه میکنم، بهصورت میانگین یکسری عددهای حدودی را میتوانم بهتان بگویم؛ اما آدم با آدم خیلی فرق دارد و شهر به شهر خیلی فرق دارد. چون ونکوور به نسبت شهر خیلی گرانی است. حالا چیزی که من دارم برای اجاره میدهم، قطعاً با مونترال خیلی متفاوت است. مونترال کمی ارزانتر است. خانه همبستگی دارد که شیر باشد، تنها بگیرید، خوابگاه بگیرید، اما رنجش بین ۷۰۰ تا ۱۱۰۰ دلار ماهیانه ممکن است دربیاید. برای خوردوخوراک هم میانگین اینکه همهچیز را بخواهی بگیری و رستوران بروی، فکر نمیکنم بیشتر از سیصد دلار باشد؛ و اینکه آن اماسپی که گفتم، بیمهای است که هرکس باید داشته باشد، ۷۵ دلار هر ماه است. چهل-پنجاه دلار هم هزینهی موبایلتان درمیآید، سیمکارت و اینترنت همراهی که میخواهید بگیرید. حالا اینها را که حساب میکنید، درکنارش آن شهریهای که باید پرداخت شود هم هست. اینها یک دید کلی راجع به هزینههاست. و اینکه میگویید این فاندی که میگیریم کفاف میدهد یا نه. من خب دانشجوی دکترای فولفاند بودم؛ یعنی مسلماً یک مقداری فاند میدهند که کفاف زندگی دانشجویی را بدهد؛ اما خب خیلی از بچهها را دیدم که اگر دانشجوی مستر باشند، یا دکترای فولفاند نباشند، در کنارش دارند کار میکنند. چون ما اینجا بیست ساعت اجازهی کار کردن داریم. آخر هفتهها کار میکنند. یا اینکه یکسری کارها در دانشگاه میکنند، مثلاً تیای میشوند. یا کارهای دیگری را که در دانشگاه هست انجام میدهند. آفرهایی در دانشگاه هست که اگر انجام شود، راحت میتوانند بگذرانند.
لذت ببرند.
بله واقعاً.
خب یک اشارهای هم به سیمکارت کردی، میخواهم ببینم پروسهی گرفتن سیمکارت چطوری است. تخفیف دارد؟ یا مثلاً شرایط ویژهای برای دانشجو در نظر گرفتهشده؟ چه جوری است؟
خب ببینید، سیمکارتها اپراتورهای مختلفی دارند. دقیقاً مثل ایران که ایرانسل و همراه اول است. اینجا هم اپراتورهای مختلف هست؛ و اینکه مقطعی است. نمیشود گفت این اپراتور همیشه تخفیف خاصی دارد. باید حتماً در سایت همهشان بروی، در زمانهای خاص، در یک موقعیت خاصی، یکیشان یک تخفیفی میگذارد؛ اما راجع به خود دانشگاه، برای دانشجوها یکسری اپراتورها، آنچه برای یوبیسی الآن یادم میآید راجرز است، یک تخفیفی جدا برای دانشجوهای یوبیسی میگذارد. ولی خب راجرز اپراتور خیلی گرانی است که شاید پیشنهادهایی که میدهد خیلی دانشجویی نباشد. مثلاً بستهی اینترنتی که دارد خیلی زیاد است یا چیزهایی دارد که شاید به درد دانشجوی اول کار نخورد. یکسری اپراتورهای دیگر هم با قیمتهای بهصرفهتری هستند که مثلاً باید در آن مقطع زمانی مقایسه کنی. بهترین حالت حضوری است. من به خود والمارت، یکی از فروشگاههای اینجا، برای گرفتن سیمکارت رفتم. آنجا دیگر همه نوع سیمکارتی بود. در آن مقطع زمانی من باهاشان مشورت کردم که مثلاً چه تخفیفهایی وجود دارد و چه گزینههایی برای من بهتر است. خودشان معرفی میکنند که چهبهتر است.
راجع بهحساب بانکی هم یک توضیحی بهمان میدهی؟ مثلاً چه مدارکی نیاز داشت؟ آیا مثلاً معرفینامهی خاصی از دانشگاه میخواهد، یا نه؟
نه معرفینامهی خاصی اصلاً از دانشگاه نخواست. ولی قطعاً دو تا مدرک مهم هست که یکی پاسپورت است، یکی هم استادیپرمیت شماست. آن زمانی که وارد فرودگاه کانادا میشویم این صادر میشود. این استادیپرمیت یعنی حضور شما در کانادا به دلیل تحصیل است. نقش همان نامهای را که از دانشگاه میخواهد بازی میکند. این مدارکش بود. من، به دلیل کرونا، آنلاین حساب بانکی را باز کردم؛ یعنی یک میتینگی با کارمند بانک داشتیم و همهی کارها را آنلاین انجام دادیم، ولی درنهایت باید استادیپرمیت را نشان بدهیم که آنها مطمئن شوند که این برگه واقعی است. پروسهاش خیلی پروسهی سختی نیست. مثلاً من بانک آرویسی حساب باز کردم. معمولاً هر بانکی یک فردی از طرف دانشگاه دارد که به دانشجوها کمک کند که مثلاً راهنمایی کند. با آن فرد که صحبت میکنید، شرایط شما را میداند، با هزار تا دانشجو هم قبل شما صحبت کرده است. آنوقت بهتان میگوید که چه حساب بانکیای خوب است. کمک میکند. همهی آفرهایی را که دارید بهتان میگوید. یکسری ریمایندرها برای بانک هست که برایتان توضیح میدهد. برایتان حساب بانکی را باز میکند. اینجا هم کردیت کارت هست و هم دیوید کارت، همهی اینها را برایتان توضیح میدهد و بعد میگوید چه مزیتهایی دارند. کلاً چیز سختی نیست. اگر با مشاور خود آنجا صحبت کنید، همهی گزینهها را بهتان میگوید و انتخاب میکنید.
شما یکمقدار پول کش همراه داشتید دیگر؟ میگویید وقتی اینترنتی بود، پول را چه کار کردید؟
من در قرنطینه باز کردم. نمیتوانستم اصلاً بیرون بروم. ولی وقتی قرنطینه تمام شد، یکسری صرافیهایی اینجا هست که بعدش منتقلش کردم.
کلاً در این مدت، تجربهی انتقال پول از ایران یا به ایران را داشتی؟
من شخصاً نداشتم. ولی زمانی که با کارمند بانک صحبت میکردم میگفت. خود بانک هست که یک آفر دارد که international transaction است. شما از کشورهای مختلف میتوانید پول را به حساب بانکیتان منتقل کنید. یک کارمزدی هم میگیرد. نمیدانم. ولی فکر نمیکنم از این لحاظ مشکلی باشد. ولی فکر میکنم اینکه بچهها سراغش نمیروند، به خاطر کارمزد زیادی است که بانک میگیرد. خب صرافیها هم قطعاً این کار را انجام میدهند. باز صرافی هم کارمزد میگیرد؛ و یکسری آدمهایی هم د گروههای دانشگاهی هستند. بهترین گزینه اصلاً این است که در گروههای دانشگاهی که میخواهید بروید عضو شوید. یکسری آدمها هستند که مثلاً در کانادا هستند، میگویند مثلاً دلار میخواهم، در ایران برایتان ریـال میریزم، یا برعکس. اگر بتوانید اینطوری تبادل کنید که خب کارمزد هم ندارد و کار یک نفر را هم راه انداختید. کار خودتان هم راه میافتد.
راجع به تیای و آر.ای شدن، اینکه پروسهاش چه جوری است، اینکه به همه تعلق میگیرد یا نه میگویی؟ شرایطش چه جوری است؟
فکر میکنم آر.ای از ایران مشخص میشود، یعنی وقتی شما فاند میگیری، معمولاً فاند آر.ای میگیری. حالا اینجا کسانی هم هستند که فاند تیای دارند؛ یعنی کلاً برایشان مشخصشده که در دوران تحصیل باید تیای شوند که بهشان فاند بدهند. من خودم آر.ای بودم؛ اما جدا از آر.ای، اینجا فکر میکنم یکبار در سال یا دو بار در سال، برای کل سال یک ایمیلی میآید که میگوید مثلاً ما این پوزیشنهای تیای را داریم، اگر میخواهید، برایش از دانشگاه اپلای کنید. شما اپلای میکنید. نزدیک ترم که میشود، اینها مثلاً اپلیکیشنها را بررسی میکنند. اگر شما واجد شرایط باشید، بهتان مثلاً ایمیل میزنند و میتوانید تیای شوید. شرایطش هم این است که رزومه میفرستید و بنا به رزومهتان و اینکه قبلاً تیای شده باشید، فکر میکنم خیلی به این قضیه کمک میکند. همچنین اینکه آن درسی که میخواهید در آن تیای شوید، چقدر با کارتان مرتبط است. درس را اصلاً گذراندهاید یا نه. این شرایطش است؛ اما همه میتوانند برایش اپلای کنند. فکر نمیکنم مشکلی باشد.
ولی اجباری ندارد. چون مثلاً بعضی از دانشگاهها ادمیشنشون.....
بستگی به رشته دارد. یکی از دوستان من هست که برایش تیای اجباری است؛ یعنی فاندش اصلاً تیای است.
اگر نباشد، میدانی چقدر بهشان میدهند؟
این هم خیلی فرق دارد. ولی این را میدانم که اگر بخواهید کار جنرال بیرون انجام بدهید، ساعتی سیزده-چهارده دلار است. اگر بخواهید تیای شوید، ساعتی سی دلار است؛ یعنی دو برابر میانگین در ماه میشود.
یک توضیح هم راجع به این سایت superprof.com، اگر اشتباه نکنم، میدهی که چه جوری است؟
بله. این سایتی است که سایتهای مشابهش در ایران هم هست. کسانی که مثلاً دانشجو یا دانشآموزند، وقتی یک درسی را میخواهند یاد بگیرند، میآیند در آن میگردند و کسانی بهعنوان استاد یا کسی که آن درس را بلد است، آنجا یک پروفایلی دارد. مثلاً مینویسد که من این نرمافزار را بلدم. بعد بنا به اینکه شاگردهای قبلی میآیند مثلاً زیر پستش کامنت مینویسند که استادی خوبی بوده یا نه استاد بدی بوده، آن دانشجوهای جدید او را انتخاب میکنند و یک کلاسی برقرار میشود،
اگر وقت داشته باشند قبول میکنند؟ بر اساس چه ویژگیای؟ چه جوری؟
این واقعاً بستگی به آن دانشجوها دارد؛ یعنی آن دانشجو انتخاب میکند.
یعنی دانشجو انتخاب میکند؟
بله. حتی یکچیزی که سایت پیشنهاد میدهد این است که جلسهی اول رایگان باشد. معمولاً به خاطر اینکه دانشجو آن فردی را که قرار است بهش درس بدهد نمیشناسد. اگر مثلاً راضی بود و اوکی بود، آنوقت ادامه میدهد. این پیشنهادش به خاطر این است که یکدیگر را نمیشناسند. بیشتر باید سعی کنید که با دانشجوهای قبلی ارتباط برقرار کنید که آنها بیاند کامنت بنویسند. همین کامنتها یک حالت ارتباط برقرار کردن با دانشجوی جدید است.
بعد درآمدش چطور است؟
این هم خیلی بستگی به خودتان دارد؛ یعنی خودتان میتوانید مقدارش را مشخص کنید که ساعتی چقدر باشد. اگر زیاد بزنید، خب دانشجو انتخابتان نمیکند.
خیلی ازت ممنونم. من کلی ازت سؤال پرسیدم.
خوشحال شدم.
اگر نکتهای هست که به نظرت میآید لازم است بگویی، اضافه کنی، بگو.
بله. حتماً. من میدانم که واقعاً این پروسهی اپلای، مخصوصاً در ایران، با مشکلاتی که هست، خیلی پروسهی طولانیای است و یک موقعهایی واقعاً شاید ناامیدکننده باشد؛ اما چیزی که میخواهم به بچهها بگویم این است که اگر به هدفشان ایمان دارند و مطمئناند که لایق آن هدفشان هستند، هیچوقت ناامید نشوند. تلاش کنند. قطعاً نتیجه میدهد. قطعاً به آن چیزی که میخواهند میرسند. دست از هدفشان برندارند.
صد درصد در همهی کارها واقعاً همینطور است.
واقعاً بله.
خیلی ازت ممنونم. باز هم ازت تشکر میکنم که وقتت را در اختیار ما گذاشتی. مطمئنم که بچهها از تجربیات و اطلاعاتت خیلی استفاده میکنند.
خواهش میکنم. انشاءالله که موفق باشید.
ما هم برای شما آرزوی موفقیت داریم.
سلامت باشید. خیلی ممنونم. مرسی. خدانگهدار.
در مورد مهندسی کامپیوتر در کانادا بیشتر بخوانید!
سایر گفتگوها
آرمان بنارویی
تجربیـات پذیـرش کارشنـاسی ارشد در کـانـادا
مهدی
تجربـه تحصیل و کار در کانادا
آرش زرگر
تجربه تحصیل مهندسی مکانیک در کانادا
شمیم رئیسی
تجربه اپلای تحصیلی کانادا در دوران کرونا
آرش عسگری
تجربه پذیرش تحصیلی کانادا
سعیده بیگدلو
تجربه فرصت مطالعاتی در کانادا
امین
تجربه تحصیل مهنــدسی بــرق در کانــادا
میلاد
تجربیـات تحصیل در دانشگاه یورک کـانـادا
میترا افسری
تجربه بانوی موفق و کارآفرین ایرانی در کانادا
حسین ایزدی
تجربه تحصیـل مهنـدسی نفت در کانـادا
مبینا مبارکی
تجربه تحصیل در دانشگاه یو بی سی کانادا
ملیکه احقاقی
تجربه تحصیل دیتا ساینس در کانــادا
زهرا
تجربه تحصیل روانشناسی در کانــادا
مهدی هوشمندی
تجربه تحصیل نوروسایـنس در کانـادا
مژده مهدی زاده
تجربه تحصیل فارماکولوژی در کانــادا
حمید تالی
تجربه تحصیل مهندسی شیمی در کانــادا
نرگس حیدری
تجربه تحصیل در دانشگاه واترلو
شادی
تجربه تحصیل در دانشگاه مک مستر
محمدرضا زمانی
تجربه تحصیل در دانشگاه ویکتوریا
علی برجیان
تجربه تحصیل رشته حقوق در کانادا
سولا اکبریه
تجربه تحصیل MBA در کانادا
علیرضا صبوخی
تجربه تحصیل در دانشگاه کنکوردیا
حمید
تجربه کار کارگردانی انیمیشن در کانادا
رضا
تجربه تحصیل در دانشگاه کانادا وست
لیلی قاضی زاده
تجربه تحصیل مهندسی پزشکی در کانادا
امیررضا عظیمی
تجربه تحصیل در دانشگاه ای تی اس مونترال
فرزاد نیکزاد
تجربه تحصیل پرستاری در کانادا
محمود